جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

«تحول اخلاقى نوجوانان از دیدگاه لورنس کهلبرگ»

زمان مطالعه: 3 دقیقه

Moral Developmental

«اخلاق خود پیروى(1)» یا فرا قراردادى (2).

کهلبرگ دوره‏هاى تحول اخلاق را به سه دوره و شش مرحله تقسیم مى‏کند. در اینجا تنها به دوره‏ی سوم و مراحل پنجم و ششم که خاص دوره‏ی نوجوانى است اشاره مى‏شود:

در این سطح فرد نسبت به جزمیت و قطعیت و تغییرناپذیرى قوانین موجود تردید مى‏کند و در ماوراء آن قوانین به جستجوى معنا و مفهوم آنها مى‏پردازد. او به این نتیجه مى‏رسد که قانون صرفاً جدولى از آنچه باید انجام داد و یا نداد نیست بلکه مصالحى وضع آن قوانین را ایجاب کرده است و آن صلاح و رفاه عمومى است در این دوره‏ی انتقالى، فرد نقطه نظرات موجود در جامعه را به زیر سؤال مى‏کشد و آنچه را به عنوان سنت‏ها، ارزش‏ها و مقررات اخلاقى و اجتماعى بدست او رسیده است مورد تشکیک قرار مى‏دهد. اگر فرد از این دوره بحرانى جان سالم به در برد به جایى مى‏رسد که رفتار اخلاقى نشان می‏دهد و در نهایت فرد خود را از حصارهاى تسخیرناپذیر جامعه آزاد کرده و آزادانه و آگاهانه در مورد ارزش‏هاى اخلاقى تصمیم مى‏گیرد.

استقلال در قضاوت اخلاقى، ویژگى بارز این دوره مى‏باشد، هر چند در مراحل قبل از این سطح اثرى از آن وجود نداشت زیرا در آن مراحل منبع کنترل رفتار اخلاقى فرد را ترس، پاداش، انتظارات گروه و یا قانون تعیین مى‏کرد و او هیچگاه با انتخاب آزاد و آگاهانه خود رفتار اخلاقى مناسب را بر نمی‏گزیند. در این دوره از رشد اخلاقى تلاش فرد بر این است که در وراى قانون جامعه، رابطه او با گروه خویش و جامعه و خواست قدرت حاکم بر جامعه به تبیین اصول و ارزش‏هاى اخلاقى بپردازد. افرادى که به سطح سوم دست مى‏یابند مراحل قبلى را با موفقیت به پایان رسانده‏اند و قادر به درک ارزش‏هایى فراتر از منافع شخصى خود هستند و مواضعى که اتخاذ مى‏کنند در قلمرو اصول جهانى براى همه مردم در همه جا مى‏باشد.

«کهلبرگ» معتقد است بیشتر افراد بزرگسال بنابر دلایل فرهنگى، تربیتى و اجتماعى در سطح قراردادى توقف مى‏کنند و قادر به دست‏یابى به مراحل بالاتر نیستند.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 162@

لورنس کهلبرگ اخلاق نوجوانى را به دو مرحله تقسیم مى‏کند که ادامه‏ی مراحل قبلى مى‏باشد.

1ـ اخلاق مبتنى بر پیمان و میثاق اجتماعى؛ در این مرحله فرد تصور مى‏کند که قانون چیزى قراردادى اما الزامى است که نوعى هماهنگى میان افراد ایجاد مى‏کند. اما توفیق ناشى از توافق متقابل و با هدف مشخص برقرار گشته اند. هدفى که مى‏تواند تغییر یابد، آنچه حائز اهمیت است محتواى قانون نیست بلکه توافقى است، که قانون معرف آن است. قانون باید حمایت عامه را برانگیخته و هدف آن رفاه جامعه باشد. چه، این تنها اصلى است که به حساب مى‏آید. در این مرحله فرد، بیش از آنکه خواسته‏هاى دیگرى و نظم برقرار شده تبعیت کند از وجدان خود، پیروى مى‏کند، به عبارت دیگر، از دید اجتماعى، زمانی که افراد یک جامعه به طور منطقى و از روى استدلال به این شناخت دست یابند به هنجارهاى دیگر و قوانین جدیدتری بهتر مى‏توانند براى اکثریت جامعه مفید واقع شود هنجارها و قوانین قبلى قابل اصلاح و تغییر مى‏باشد.

کهلبرگ در گزارشات خود از پژوهش‏هاى انجام شده نشان داده که در جاهایی اتفاق افتاده است که افراد، این مرحله از تحول اخلاقى را درک نمى‏کنند و در بعضى از کشورها مفهوم عدالت به معناى در نظر گرفتن فراسوى منافع شخصى توسعه نیافته است.

2ـ «اخلاق مبتنى بر اصول جهانى»، در این مرحله اصول اخلاقى درونى شده و تعمیم مى‏یابد؛ تغییر فرد به اصول اخلاق ارادى و اختیارى است و بر اساس الزام به اطاعت از قدرت نیست (سربازى که، به عنوان مثال، در جریان جنگ ویتنام دستور مبتنى بر قتل عام را اطاعت نکرده، به این مرحله رسیده بود)، فردى که به این مرحله رسیده است فکر مى‏کند یک عمل درست، عملى است که با معیارهاى وجدان وى مطابقت دارد؛ امرى که ممکن است وى را به تخلف از قوانین رهنمون شود. اصول اخلاقى این مرحله بر اساس تفاهم و احترام متقابل بین افراد قرار دارد، اصلى که افراد در این مرحله به آن مقید مى‏شوند از این نوع است: «آنچه بر خود نمى‏پسندى بر دیگران روا مدار» از طرف دیگر، نهایت تحول اخلاقى فرد در این مرحله این است که وى با اعتقاد به اصول انسانى و جهان شمول آنچه را که آزادانه و آگاهانه انتخاب مى‏کند، اخلاقى مى‏داند به اجرا در مى‏آورد.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 163@


1) Autonomy.

2) Post Conventional.