در نفس المهموم از علامه مجلسى و محدث نورى قدس سرهما از دعوات راوندى روایت کرده که چون بردند زینالعابدین علیهالسلام را به سوى یزید، آن ملعون قصد کرد آن مظلوم را گردن بزند. پس آن بزرگوار را در مقابل خود نگاه داشت و تکلم مىکرد که شاید آن مظلوم سخنى بگوید که موجب قتلش بشود آن بزرگوار جواب او را مىداد و در دست مبارکش تسبیحى بود او را مىگردانید و با یزید هم سخن
**زاد المتقین یا معراج المومنین، ص: 155@
مىفرمود. یزید گفت: من با شما سخن مىگویم و شما جواب مرا مىدهید و تسبیح مىگردانید؟. حضرت فرمود: خبر داد مرا پدرم که چون نماز صبح را بخوانند و فارغ شوند با احدى تکلم نکنند تا تسبیح به دست بگیرند و بگویند: اللهم انى اصبحت اسبحک و احمدک و اهللک و اکبرک و امجدک بعدد ما ادیر به سبحتى. و تا شب تسبیح را دور بدهد و آنچه بخواهد تکلم کند بدون آنچه ذکرى بگوید ثواب ذکر براى او نوشته مىشود و این حرز است از براى او تا شب که برود میان فراش خوابش و چون شب میان فراش خود رفت باز همین ذکر را بگوید و تسبیح را زیر سر بگذارد از براى او ثواب ذکر نوشته مىشود تا صبح. و ظاهراً در شب باید اللهم انى امسیت بگوید به جاى اصبحت.