جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مصیبت وداع حضرت امام حسین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حسین علیه‏السلام ایضاً نظر به گریه کنندگانش مى‏کند. همه مصیبات اهل بیت گریه‏آور است خصوصاً مصیبت وداع، آن وقتى که آمد به خیام حرم و صدا زد: یا زینب یا ام کلثوم یا سکینة علیکن منى السلام هذا آخر الاجتماع و قرب منکن الفراق.

تمام این زن و بچه‏ها جمع شدند و صداى گریه بلند شد.

شصت و شش زن دور او بر سر زنان‏

آن یکى در ناله آن در فغان‏

آن یکى مى‏گفت بابا العطش‏

آن یکى از تشنگى مى‏کرد غش‏

گفت زینب کى پناه خاص و عام‏

تو به قربان گه روى من سوى شام‏

گفت لیلى بین شها سوز دلم‏

شد کجا اکبر که بندد محملم‏

**زاد المتقین‏ یا معراج المومنین، ص: 201@

کودکان با بخت وارون در نزاع‏

جملگى با شاه دین اندر وداع‏

ناگهان از خیمه با صوت حزین‏

شد بلند افغان زین‏العابدین‏

بعد تو من اى امام بر و بحر

چون کنم با این زنان در بدر

سکینه صدا زد: یا ابتا ءاستسلمت للموت. سکینه عرض کرد اى پدر آیا تسلیم کشته شدن شدى؟ فرمود: کیف لا یستسلم للموت من لا ناصر له و لا معین. فرمود: چگونه تسلیم نشود کسى که یار و یاور ندارد؟ سکینه عرض کرد: بابا ما را برگردان به حرم جدمان. فرمود: سکینه دیگر دست از من بر نمى‏دارند تا شما را برگردانم. فبکت السکینه بکاءً شدیداً. سکینه گریه شدیدى کرد. حسین سکینه را به دامن نشانید و فرمود: این قدر قلب مرا مسوزان گریه‏ها را بگذار وقتى مرا کشته ببینى.

**زاد المتقین‏ یا معراج المومنین، ص: 202@

لا تحرقى قلبى بدمعک حسرة

مادام منى الروح فى جسمانى‏

فاذا قتلت فانت اولى بالذى‏

تأتینه یا خیرة النسوانى‏

وقتى امام حسین علیه‏السلام مى‏خواست برگردد به میدان دیگر کسى نبود از اهلبیت و اصحاب که اسب حضرت را بیاورد وقتى از مدینه خارج شدند همه حاضر بودند اما در این وقت یکه و تنها کار بر حسین علیه‏السلام تنگ شد. فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. و آمد به خیمه زنها. على بن الحسین علیه‏السلام عرض کرد: پدر چه کردى با این قوم؟ فرمود: خدا را فراموش کرده‏اند و جنگ بین ما و آنها سخت شد. عرض کرد: پدر! عمویم ابالفضل چه شد؟ فرمود: کشته شد. بریر چه شد؟ زهیر چه شد؟ حضرت فرمودند: کشته شدند. تا آنجا که عرض کرد: پدر برادرم على اکبر کجاست؟ امام حسین علیه‏السلام فرمودند: دیگر به جز من و تو مردى در خیام حرم زنده نیست.

**زاد المتقین‏ یا معراج المومنین، ص: 203@

من ذا یقدم لى جواد و لا متى‏

والصحب صرعى و النصیر قلیل‏

فاتته زینب بالجواد تقوده‏

و الدمع من ذکر الفراق یسیل‏

و تقول قد قطعت قلبى یا اخى‏

حزناً و یا لیت الجبال تزول‏

فلمن تنادى و الحماة على الثرى‏

صرعى و لا منهم یبل غلیل‏

ما فى الخیام و قد تفانا اهلها

الا نساء و الکفیل علیل‏

فتبادرت منه الدموع و قال یا

اختاه صبراً فالمصاب جلیل‏

فبکت و قالت یابن امى لیس لى‏

و علیک ما الصبر الجمیل جمیل‏

**زاد المتقین‏ یا معراج المومنین، ص: 205@