اسلام، دین اندیشه و خرد و کمال است و براى رشد همه جانبهى فرد و جامعه و مدیریت آن، طرحها و برنامههاى دقیق، سازنده، هدفدار و بلندى دارد.
هدف از دعوت و تلاش پیامبر، آموزش دانش و آگاهى و رشد شعور و خرد و شکوفایى بینش و منش مترقى و فرهنگ سازى و فرهنگبانى در میان جامعههاست.
در سایهى آموزههاى درخشان و مفاهیم سازندهى اسلام، انسان مىتواند با فراگیرى دانش و شناخت و رشد اندیشه و خرد، به تدریج از تاریکى نادانى و زندان بیداد فاصله گیرد، آن گاه با تلاش و خودسازى و خودشکوفایى فرشتهمنش گردد، و از جهان حیوان، به جهان انسان، و از خاک به افلاک، و از بلاى تعصب و واپسگرایى و بىفرهنگى و قانون ستیزى و حقکشى، به دنیاى روشنایى آگاهى و معنویت و فراخناى دادگرى و مدارا و ستم ناپذیرى و تلاش در رعایت حقوق و حرمت انسان و تأمین آن گام سپارد.
اسلام با آیین نامههاى عبادى و عملى خود، روح و جان، فکر و
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 12@
اندیشه و اخلاق و منش رهرو پرشور و شعور خود را در راه دگرگونى مطلوب و اصلاح و بهسازى قرار داده، و او را انسانى عدالتپیشه و حمایتگر حقوق جامعه- به ویژه محرومان و گروههاى آسیبپذیر و پایمال شدگان تاریخ مىسازد و او را صاحب منش زیبا و کرامت والا و روش بشر دوستانه و آراستهى به روح روادارى و مدارا مىپرورد.
رهرو راستین قرآن و پیامبر، به تناسب تلاش در خودسازى و کوشش در خودشکوفایى، مىتواند به تدریج از خود انسانى تازه و نواندیش و زیبامنش بسازد. مىتواند انسانى بپرورد که از کج اندیشى و بىفکرى، بدبینى و بد پندارى، دروغ و خیانت، چاپلوسى و بت سازى، تحقیر و اهانت، گناه و زشتى، قانون شکنى و نگاه ابزارى به مذهب و مقررات، ستم و برترى جویى، خودخواهى و خودکامگى، استبداد و سلطهگرى، ایجاد اختناق و سانسور، آزادى کشى و تحمیل اسارت به دیگران، ویژهخوارى و حق وتو و رفتار فراقانونى و دیگر زشتىهاى اخلاقى و رفتارى پالایش گردد، و با تلاش و تمرین، و پروا و اخلاص، به تدریج به افق درخشان منش و پویش مورد سفارش قرآن و پیامبر آراسته شود تا آنچه را براى خود مىپسندد، بهتر از آن را براى دیگران بخواهد و براى تأمین آن فداکارى کند و آنچه را براى خود و خانواده و عزیزانش نمىخواهد و نمىپسندد، با هیچ توجیه و بهانهاى، به نوع خود- گر چه منتقد و مخالف و حتى دشمن- نپسندد و نخواهد، و از جوانمردى فاصله نگیرد. (1).
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 13@
1) نهجالبلاغه / نامهى 31.