راستى چه انگیزهاى باعث شده است تا انسان از سپیده دم تاریخ زندگى خود تاکنون خدا را بجوید و در اندیشهى پرستش خدا و نماز و نیایش باشد؟
آیا انگیزهى خداجویى و راز نماز و نیایش، در تاریخ پرفراز و فرود انسان- همان سان که برخى پنداشتهاند- عواملى چون ترس، فقر، جهل، استبداد، استعمار، کلیسا و کشیش، مسجد و روحانى و زر و زور و تزویر است یا انگیزههاى دیگر؟
پاسخ در خور به این پرسش بسیار مهم، فرصت بیشترى مىطلبد، اما پاسخ کوتاه این که: گر چه از این عوامل روانى و اجتماعى و اقتصادى در این راه بهرهگیرىهایى ظالمانه و فریبکارانه، به ویژه در جامعههاى بسته و عقب مانده صورت گرفته است، تا جایى که برخى جامعه شناسان را هم به سوى این فرضیه و پندار برده، اما حقیقت این است که این عوامل هرگز انگیزهى حقیقى خداجویى و پرستش و راز و نماز و نیایش نبوده، بلکه انگیزهى حقیقى خداجویى و خداپرستى، انگیزهاى درونى است و از ژرفاى جان انسان مىجوشد و هماره به
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 18@
همراه اوست.این انگیزه یا انگیزهها عبارتند از: