جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رابطه‏ى نماز و نیایش با دادگرى و دادگسترى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

اسلام هنگامى که از انسان‏هاى عدالت‏خواه و دادگر و دادگستر سخن مى‏گوید، و آن‏گاه که سیماى حق‏طلبان و ستم‏ستیزان راستین و مبارزان راه آزادى و حقوق بشر را به تابلو مى‏برد، به روشنى نشان

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 68@

مى‏دهد که میان عدالت و عدالت‏خواهى و بیگانگى از ستم و خودکامگى از یک سو، و نماز و نیایش و رابطه‏ى خالصانه و عاشقانه و آگاهانه با خداى دادگر و ستم‏ستیز، پیوندى تنگاتنگ و سست‏ناپذیر برقرار است؛ به گونه‏اى که یک نمازگزار حقیقى و با فرهنگ، نه تنها در زندگى فردى و خانوادگى و اجتماعى و اقتصادى و سیاسى و قضایى و حقوقى و… نمى‏تواند به آسانى و با آرامش روان و وجدان، در حق دیگران ستم و بیداد روا دارد و حرمت و حقوق بشر را در نهان و آشکار پایمال سازد، که نمى‏تواند در حق خود و یا دیگر موجودات – حتى یک مورچه و حشره‏ى ریز و به ظاهر ناچیز هم ستم کند؛ گرچه به اندازه‏ى سر سوزنى! (1).

قرآن در این مورد، منطق زیباى نخستین نمازگزار و برترین نیایشگر تاریخ بشر را ترسیم مى‏کند که در منشور جاودانه‏ى خویش به فرمان خدایش مى‏فرماید:

«قل امر ربى بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین کما بداکم تعودون -» (2).

بگو: پروردگارم به عدالت‏ورزى و دادگرى در همه‏ى میدان‏ها و شرایط فرمان داده است، و نیز خواسته است که در کنار هر سجده گاهى که براى نماز

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 69@

برمى‏گزینید، با همه‏ى وجود به سوى او روى آورید، و در حالى که دین خود را براى او پاک و ناب مى‏سازید، ذات بى‏همتاى وى را بخوانید.

با این بیان در نگرش ظریف و زیباى قرآن، نماز و نیایش و رابطه‏ى آگاهانه و خالصانه با خدا، پیوندى تنگاتنگ با عدالت‏ورزى و عدالتخواهى و دادگرى و دادگسترى دارد؛ چرا که شایستگى و عدالت و کمال و جمال معنوى و انسانى باید از آن کسى باشد که میان خود و خدا، میان خود و دیگر بندگان او، و میان خود و تک‏تک پدیده‏هاى آفرینش، رابطه‏ى عادلانه برقرار مى‏سازد، و روح دین راستین خدا یعنى عدالت‏خواهى و ستم‏ستیزى و آزادگى و تلاش و مبارزه در راه تأمین و تضمین حقوق بشر و دیگر جاندار و بى‏جان.

آرى، همین رابطه‏ى منطقى و پیوند تنگاتنگ میان نماز و نیایش با دادگرى و دادگسترى و رعایت حقوق و حرمت قانون و مردم است که امام على در روزگار مهندسى سیاسى – اجتماعى و مدیریت خویش نیز با منش زیبا و دادگرى وصف‏ناپذیر و تضمین عجیب حقوق منتقد و مخالف و حتى دشمن خیره‏سر، این گونه روشنگرى مى‏کند:

«والله لأن أبیت على حسک السعدان مسهدا، أو أجر فى الأغلال مصفدا، أحب الى من أن ألقى الله و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد، و غاصبا لشى‏ء من الحطام،

و کیف أظلم أحدا لنفس یسرع الى البلى قفولها، و یطول فى الثرى حلولها…» (3).

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 70@

به خداى سوگند، اگر شب را بر روى خارهاى سخت و گزنده‏ى بیابانها به سر برم، و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، برایم خوشایندتر از آن است که خدا و پیامبرش را در روز رستاخیز در حالى دیدار کنم که به برخى از بندگان خدا ستم روا داشته و یا چیزى از دارایى فرد یا حقوق جامعه را به یغما برده باشم!

آخر چگونه به خاطر نفسى که به فرسودگى شتابان است و زمان ماندنش در دل خاک بسى طولانى است، بر کسى ستم کنم و حقوق او را پایمال سازم؟! نه چنین نخواهم کرد!


1) امیر نماز و نیایش نمونه‏اى برجسته و تکرار ناپذیر در این مورد است که با سوگندى سخت مى‏فرمود: «و الله لو أعطیت الأقالیم السبعة بما تحت أفلاکها على أن أعصى الله فى نملة أسلبها جلب شعیرة ما فعلته…؛» به خداى سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‏هاست به من دهند تا خدا را به اندازه‏ى به ناروا گرفتن پوست جوى از دهان مورچه‏اى نافرمانى کنم، چنین نخواهم کرد! نهج‏البلاغه / خ 224.

2) اعراف / آیه‏ى 29.

3) نهج‏البلاغه / خ 224.