جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

همگامى زن و مرد در نهضت‏هاى اصلاحى و آسمانى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

افزون بر این شش اصل قرآنى و حدیثى زیبا و مترقى که باید زیر بناى اندیشه و بینش و منش و روش و رفتار و مدیریت جامعه در

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 104@

فقه و فرهنگ، حقوق و خانواده، برنامه‏ریزى و سیاست، اجتماع و اقتصاد، قضاوت و داورى و ارزش گزارى و ارزش دهى و… باشد (1) آیا در نهضت‏ها و جنبش‏هاى اصلاحى و انسانى تاریخ دین، همه جا زن، در سیماى دختر، همسر، خواهر، مادر، و یار باورمند و شجاع دوشادوش پدر، برادر، و مرد مترقى روزگارش با شرک و استبداد و فریب مبارزه نکرده است؟ آیا همسر آدم، دختران شعیب، مادر و خواهر موسى، زن دیکتاتور روزگارش فرعون، مریم، خدیجه، و فاطمه و… دوشادوش بزرگ‏ترین پیام‏آوران واصلاحگران و حتى پیش‏تر از آنان ندرخشیدند؟

آیا طرفداران دیدگاه درجه‏ى دوم انگاشتن زن از نظر انسانیت و حقوق، در نهضت آزادیخواهانه‏اى کربلا هم بر همین پندارند و زنان خورشید گونه‏اى چون زینب، أم‏کلثوم، فاطمه، سکینه، رباب، و در صف دوم، همسر و مادر شجاع و انتخابگر وهب، همسر خوشفکر و خوشرفتار زهیر، دختر سفیر آزادى مسلم، دختر شجاع عبدالله بن عفیف، و پس از آنان زنانى چون زن هوشمند و نیک اندیش خولى و… تا زنان کاخ یزید را که برابر تاریخ و اسناد موجود، سرانجام بر اثر تابش و روشنگرى زنان خاندان پیامبر و پیام رسان و سخنگویان

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 105@

نهضت آزادیخواهانه‏ى امام حسین به خود آمدند و در برابر استبداد سر به مخالفت برداشتند و در کنار بازماندگان نهضت آزادیخواهانه و استقلال طلبانه‏ى کربلا و عاشورا به سوگوارى پرداختند و براى پخش و گسترش منطق و پیام آن نهضت ستم ستیز فرصت فراهم آوردند، آیا طرفداران دیدگاه درجه‏ى دو انگاشتن زن، اینان را هم انسان درجه‏ى دوم به شمار مى‏آورند و حقوق آنان را نیز نیمى از حقوق و ارزش مردان و مرد نمایان مى‏پندارند؟ اگر صداقت دارند، پس چرا این دیدگاه و دریافت خود را بسان طالبان و سلفى‏ها بر فراز منبرها و تریبونها و مصاحبه‏هاى خود به صراحت اعلام نمى‏دارند؟

آیا تئوریسین‏ها و طرفداران پندار انسان درجه دو بودن زن، این زنان تاریخ ساز را نیز – که نه تنها دوشادوش مرد مترقى روزگارشان که زیباتر و شجاعانه‏تر و فداکارتر و پیشتر درخشیدند، انسانهایى درجه‏ى دوم مى‏بینند؟

آیا اینان اندیشیده‏اند که راستى پس از آن نسل کشى استبداد در کربلا چه کسى بود که در کنار باغ لاله‏ها و گودال قتلگاه با شهامتى عجیب، زبان به روشنگرى و رسواسازى استبداد گشود؟ جز دلیرانى از انسانها در سیماى زن و دختر بسان زینب و سکینه و رباب؟ راستى چه کسى به خاکسپارى یاران حسین در آن غوغاى بربریت و خشونت و مستى و پستى سپاه و مهره‏هاى امنیتى رژیم خون و جنون اموى پیش قدم شد؟ جز شیرانى از بیشه‏ى انسانیت در سیماى زن و دختر، بسان زنان بنى‏اسد؟

راستى چه کسى در دروازه‏ى کوفه در سکوت مرگبار حق‏جویان و

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 106@

تاخت و تاز تحریفگران و دروغبافان استبداد مخوف مذهبى، آن خطبه‏ى شعور آفرین را بسان بارانى بر کویر دلها باراند که در آن، شهامت و ژرف‏نگرى و درایت و ایمان و اخلاص و جوهر منطق و منش و صداى على و فاطمه علیهماالسلام را به نمایش نهاد؟ جز فرشتگانى ستم ستیز در سیماى زینب و خواهرش ام‏کلثوم، و برادر زاده‏هاى دلیر و اندیشمندش فاطمه و سکینه و…؟

در کاخ «عبید» و «یزید» چه کسى در صف نخست شهامت و فداکارى بود و آن خطبه‏ى بلند و تاریخ‏ساز را زیر برق سر نیزه‏ها خواند، و با شهامتى وصف‏ناپذیر دیوار اختناق هزار ماهه‏ى ولایت سفیانى را شکست و راه را براى آزادى انسان و نجات دین خدا از اسارت فریب و خشونت گشود؟ زن یا مرد؟

آیا نباید آن شش اصل از عمومات قرآن و سیره و منش پیامبر و پیشوایان راستین دین و این خط سیر، زیربناى اندیشه و بینش و منش و روش و مدیریت ما در فقه و حقوق، اجتماع و سیاست، قضاوت و اقتصاد، خانواده و جامعه و ارزش گذارى و ارزش دهى باشد؟

آیا مى‏توان در سالروز رحلت بانوى اندیشمند اسلام و عرب، خدیجه و شهادت فاطمه و نقش زینب و سکینه و رباب و… در تاسوعا و عاشورا و مدیریت و نقش سرفراز آنان در رساندن پیام آزادیبخش عاشورا، از این شیر زنان شجاع و اندیشمند و تاریخ‏ساز سخن راند و بزرگ‏شان داشت، اما فرداى همان روز بر انسان درجه‏ى دوم بودن آنان نظر داد و شهادت و خونبها و شخصیت و حقوق و ارزش و جایگاه آنان را فرود آورد و نیمه انسان و نیمى از حقوق مرد

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 107@

قرارداد؟ راستى که عجب طنزى و شگفت از یک بام و دو هوایى؟


1) بنگرید به سخن آیت الله صانعى در پایان درس خارج فقه، در نقد و نفى این دیدگاه که زن را انسانى درجه‏ى دوم مى‏پندارد و جایگاه انسانى و نقش و حقوق اجتماعى و سیاسى و قضایى و فرهنگى و خانوادگى او، حتى گواهى و خونبهاى او را به نیمى از حقوق و جایگاه مرد تنزل مى‏دهد – که در روزنامه‏ى اعتماد ملى به تاریخ 29 بهمن 85 چاپ شده است.