جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز و نیایش در سیره و سخن امام عسکرى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از روایات رسیده چنین دریافت مى‏شود که نماز و نیایش واقعى، وسیله پالایش جسم و جان و پاک منشى انسان از گناه و نافرمانى خداست.

در سایه‏ى نماز و نیایش، لغزش‏هاى انسان پاک مى‏گردد؛ درست همانند کسى که آلودگى و گرد و غبار را به وسیله‏ى آب جارى و زلال شستشو مى‏کند.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 148@

پیامبر در این مورد تعبیر بسیار زیبایى دارد، که آن را امام عسکرى این گونه آورده است:

«من صلى الخمس کفر الله عنه من الذنوب ما بین کل صلاتین و کان کمن على بابه نهر جار یغتسل فیه خمس مرات لا تبقى علیه من الذنوب شیئا الا الموبقات التى هى جحد لنبوة و لامامة او ظلم اخوانه المؤمنین؛» (1).

کسى که در شبانه‏روز نمازهاى پنجگانه را – آن گونه که بایسته است – به جا آورد، خداوند لغزش‏ها و گناهانى را که ممکن است در میان فاصله‏ى نمازها، ناخواسته از او سر زند – اگر از حقوق مردم نباشد – از کارنامه‏اش مى‏زداید.

وصف او، بسان کسى است که بر در خانه‏اش آب زلال و با صفایى روان باشد، و او در شبانه‏روز، پنج بار در آن نهر، خود را شستشو دهد، که در آن صورت چیزى از آثار گناه و لغزش در او نمى‏ماند، مگر آنکه رسالت و یا امانت بنده‏ى برگزیده‏اى را، با لجبازى نپذیرد و یا بر همدینان و همنوعان خویش ستم روا دارد و حقوق مردم را پایمال سازد.

و نیز امام عسکرى در نامه‏اى به مردم قم در این مورد چنین نوشت:

«أوصیکم بتقو الله،

والورع فى دینکم،

والاجتهاد فى سبیله،

و صدق الحدیث،

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 149@

وأداء الأمانة،

و طول السجود،

و حسن الجوار،

و صلة الرحم،

و حسن الخلق، فبهذا جاء محمد صلى الله علیه و آله…» (2).

شما را به پروا و حساب بردن از خدا، به منش پرهیزگارانه در دین او، به تلاش خستگى‏ناپذیر در راه حق، به آراستگى به ویژگى راستى و راستگویى، به امانتدارى و اداى امانت‏ها، به سجده‏هاى شایسته و خالصانه، به رعایت حقوق همسایه و حرمت همسایگى، به صله‏ى رحم و پیوند عاطفى و انسانى با بستگان، و به منش و اخلاق نیکو سفارش مى‏کنم؛ چرا که پیامبر به خاطر بیان و گسترش این اندیشه و منش زیبا و انسان پرور برانگیخته شد و به عنوان پیام رسان خدا به سوى مردم آمد.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 151@


1) مستدرک الوسائل / ج 1 / ص 170.

2) تحف العقول / ص 488.