زمان مطالعه: < 1 دقیقه
شهید بزرگوار، ملا محمد تقى برغانى قزوینى مىگوید:
«هنگامى که مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد در منزل یکى از بزرگان ساکن گردید، در آن منزل، باغى وجود داشت، هنگام خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشهى آن باغ خوابیدم، چون پاسى از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا مىزند و مىفرماید:
**سجادهى عشق، ص: 68@
«برخیز و نمازشب بخوان»، عرض کردم: «بلى، برمىخیزم»، شیخ عبور کرد و من دوباره خوابیدم ناگهان صدایى شنیدم و به دنبال صدا روانه شدم وقتى جلو رفتم دیدم جناب شیخ به تضرع و مناجات مشغول است و صداى ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تاکنون که 25 سال مىگذرد هرشب برمىخیزم و به مناجات مشغول مىشوم.» (1).
1) قصصالعلماء، ص 193 / نماز، نیاز عاشقان، ص 113.