جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در حالات مرحوم کاشف‏الغطاء

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف‏الغطاء که از بزرگان علماء در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است:

در یکى از شب‏ها که براى «تهجد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: «برخیز به حرم مطهر مشرف شده در آنجا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعت شب برایش دشوار بود، در مقام اعتداز برآمد و گفت من فعلاً مهیا نیستم شما منتظر من نشوید، بعد، مشرف مى‏شوم.»

فرمود: «نه، من اینجا ایستاده‏ام؛ برخیز، مهیا شو که با هم برویم.»

**سجاده‏ى عشق، ص: 70@

آقازاده، به ناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم به راه افتادند. کنار درب صحن مطهر که رسیدند، آنجا مرد فقیرى را دیدند نشسته و دست سؤال از براى گرفتن پول از مردم باز کرده است.

آن عالم بزرگوار ایستاد و رو به فرزندش فرمود: «این شخص در این وقت شب براى چه اینجا نشسته است؟» گفت: «براى تکدى از مردم.» فرمود: «آیا چه مقدار ممکن است از رهگذران، عاید او گردد؟»

گفت: «احتمالاً مقدارى ناچیز.»

فرمود: «درست فکر کن ببین، این آدم براى یک مبلغ بسیار اندک کم‏ارزش دنیا آن هم متحمل، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلل به سوى مردم باز کرده است!!

آیا تو، به اندازه‏ى این شخص، اعتماد به وعده‏هاى خدا درباره‏ى شب خیزان و متهجدان ندارى که فرموده است:

«فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین؟!!» (1).

گفته‏اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار از آن دل زنده و بیدار، آن چنان تکان خورد و تنبه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیدارى آخرشب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد!!

**سجاده‏ى عشق، ص: 71@

آرى، «ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیاً». (2).

وگرنه، «ما انت بمسمع من فى‏القبور». (3).

از مردگان در دل خاک خفته، چه انتظارى مى‏توان داشت؟! (4).


1) سوره‏ى سجده، آیه ی 17: «احدى نمى‏داند که به پاداش عملشان چه چشم روشنى‏ها براى آنان، ذخیره گردیده است.».

2) سوره‏ى یس، آیات 70 و 69: «قرآن، چیزى جز یادآورى روشن نیست؛ تا کسى را که زنده است، هشدار دهد.».

3) سوره‏ى فاطر، آیه‏ى 22: «تو (اى پیامبر) به مردگان گورستان نمى‏توانى چیزى بشنوانى».

4) شب مردان خدا، ص 44.