جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شب‏هاى پرشور شفتى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

این بزرگوار نیمه شب تا صبح به گریه و زارى و تضرع، اشتغال داشت و در صحن کتابخانه‏اش مانند افراد مجنون، حرکت مى‏کرد و دعا و مناجات مى‏خواند و تا صبح بر سر سینه مى‏زد!

چنان صداى گریه او بلند بود که اگر همسایگان بیدار مى‏شدند، مى‏شنیدند!

بالاخره از کثرت گریه و زارى در اواخر عمر بیمار شده و پزشکان او را از گریه منع کردند و گفتند گریستن بر شما حرام است! زیرا موجب افزایش بیمارى خواهد شد.

هنگامى که سید به مسجد مى‏رفت تا وقتى که در مجلس حضور داشت ذاکرین منبر نمى رفتند و اگر اتفاقاً در حضور او ذاکرى بالاى منبر مى‏رفت او بر نمى‏خاست و باز گریه مى‏کرد. (1).

**سجاده‏ى عشق، ص: 73@


1) قصص‏العلماء، ص 137 / سوز سحرگاهى، ص 29.