زمان مطالعه: < 1 دقیقه
چند نفر از علماء نزد استادى رفتند تا از مقام علمى او استفاده کنند، ولى دیدند استاد مانند مصیبت زدهها نشسته و حال پریشانى دارد. از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسى از شما مرده است؟ استاد گفت:
دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافلهى شب از من فوت شد،
**سجادهى عشق، ص: 74@
دیشب سحرخیزان، نمازشب گزاران و استغفار کنندگان رفتند ولى من بدبخت امروز قضاى آن را خواندم، آیا مصیبتى از این بالاتر مىشود.(1).
اى رانده زدرگاه الهى برخیز
محروم زفیض صبحگاهى برخیز
روزت گذرد به معصیت، شب غفلت
بارى، سحرى به عذر خواهى برخیز
برخیز سحر ناله و آهى مىکن
استغفرالله زهر گناهى مىکن
1) کشکول ممتاز، ص 580.