از برادر صحتى خواهش کردم از حالت بچهها در شب پیش از عملیات برایم بگوید. گفت:
«در شب حمله بیشتر بچهها دعا مىخوانند. نمازشب مىخوانند. هر کسى هم که معمولاً نمازشب نمىخواند، آن شب مىخواند. بچهها از خداوند و از همدیگر طلب بخشش مىکنند. کسانى که وصیت نامه ننوشتهاند، وصیت نامهشان را مىنویسند، بعضىها زیارت عاشورا مىخوانند و خیلىها گریه مىکنند.
هر گوشهاى را که نگاه کنى، کسى را مىبینى که در حال خواندن دعا است و گریه مىکند. حالتى روحانى به وجود مىآید. بعضىها از برادرانشان قول مىگیرند که اگر شهید شدى نزد خدا مرا شفاعت کن، و بعضىها نمازشکر مىخوانند…
رزمندگان از چادرها بیرون آمده بودند و با آب سرد وضو مىگرفتند و به سوى چادر نمازخانهى گردان مىشتافتند که بلندگوى آن اکنون ندا مىداد:
حى على الصلوة – حى على الصلوة…» (1).
**سجادهى عشق، ص: 95@
1) دیدارى از جبههى عشق و خون ص 62 / داستانهاى نماز، ص 115.