جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

طمأنینه‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

از تو طمأنینه خواستم، سکونت قلب، اطمینان خاطر، وقار،

**سجده‏ى دل یا قلب نمازگزار، ص: 36@

آنچه دلیل تأثر قلب از عبادات است، به قلب من بیاموز که عبادتم را او باید به دوش بکشد، نقش قنوتم را دست‏هاى او باید ایفا کند و ذکرهایم را لب‏هاى او بخواند، به قلبم بیاموز که اگر وردهایم روى دیواره‏هایش حک نشوند زوال من حتمى است. به قلبم بگو که اگر من با تپش او زنده‏ام، خود با بخشش تو مى‏تپد. تو قلب را مرکز دوست داشتن‏ها، عشق‏ها و محبت‏ها کرده‏اى. واى بر قلبم! اگر تو را دوست نداشته باشد، اگر به تو عشق نورزد، اگر در آتشت نسوزد، مجنونت نباشد، خاکستر نشود، زجر نکشد،هبوط را حس نکند، جدایى را نفهمد، با تو آشنا نباشد، در حریمت بال نزند، با تو سخن نگوید، حواسش سوى هواجس باشد، میل به سوى تو نداشته باشد، کشته‏ى تو نباشد، واله نباشد، شیفته و شیدا نشود، اگر به کوى عشق شیرینت، فرهاد نباشد، له له نزند، ویران نشود، آباد نگردد، به پایت نیفتد، سجده‏ات نکند، سر بر آستانت نساید، آسوده باشد، تو را نشناسد، خون نشود، اگر در هر تپش، تو را به رگ‏هایم نفرستد، اگر کور شود و اگر در عباداتم کنار کشد. «اگر عبادتم چنان باشد که قلبم را از آن به هیچ وجه خبرى نباشد و از آن آثارى در باطن پیدا نشود و در عوالم دیگر محفوظ نماند و از نشئه‏ى ملک به نشئه‏ى ملکوت بالا نرود.» (1).

**سجده‏ى دل یا قلب نمازگزار، ص: 37@


1) پرواز در ملکوت، کتاب: «آداب الصلوة».