نیازمند نیستى، بىنیاز مطلقى. بودن نیاز براى تو مثل نبودن آن است براى من؛ تو همیشه بىنیاز و من هماره نیازمند.
نیاز من به عبودیت و بندگى تو غیر قابل انکار است، نسبت عبادت به وجود من، مثل باران است به خاک مرده، رسول است به عرب جاهل وجودم، رسیدن است براى کالىام، بلوغ است براى شفیرهام، زمزم است براى هاجر تشنهى وجودم. تو را بدان نیازى حتى در حد صفر هم نیست که خود فرمودى:
ان تکفروا أنتم و من فى الأرض جمیعا فان الله لغنى حمید (1).
الهى أنت الغنى بذاتک أن یصل الیک النفع منک، فکیف لا تکون غنیا عنى؛ (2).
**سجدهى دل یا قلب نمازگزار، ص: 75@
خدایا تو بىنیازتر از آنى که حتى نفعى از سوى خودت به تو برسد پس چگونه از من بىنیاز نباشى؟!
**سجدهى دل یا قلب نمازگزار، ص: 76@
1) اگر شما و هر که در روى زمین است همگى کافر شوید، بىگمان، خدا بىنیاز ستوده [صفات] است. «ابراهیم (14) آیهى 8».
2) مفاتیح الجنان، دعاى امام حسین علیهالسلام در روز عرفه.