باز هم به پاکى، زلالى و بیرنگى و شفافیت مىستایمت.
الهى! گرچه در عرش اعلایى، در قلب من نیز مىتوانى بیایى. اگر در بالاترین جایگاه قلبم نشینى تا بالاترین بلنداى بودن، عروجم مىدهى. اگر من بخواهم تو مىخواهى. اگر من به رذیلت تن در ندهم تو طالب فضیلتى برایم.
والا مقام بودنت وادارمان مىکند که جایگاهت را تنها در آسمان بدانیم در حالى که این فرمودهى خود توست که:
«و هرگاه بندگان من، از تو دربارهى من بپرسند، [بگو] من نزدیکم و دعاى دعا کننده را – به هنگامى که مرا بخواهند – اجابت مىکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.» (1).
**سجدهى دل یا قلب نمازگزار، ص: 82@
و تو همه جا هستى، همه جاى هستى. نور، وقتى وجود داشته باشد همه جا را روشن مىکند، مگر کسى از قصد، پرده یا دیوارى بکشد و مانع ورود نور شود؛ مثل این که من حجابى از گنه بر خویش کشم و مانع ورود تو گردم.
**سجدهى دل یا قلب نمازگزار، ص: 83@
1) و اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب أجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لى ولیؤمنوا بى لعلهم یرشدون. «بقره (2) آیهى 186».