امام صادق (علیه السلام) فرمود:
1. «عن الصادق علیهالسلام انه قال: ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعو الله فیها، اما سمعت الله تعالى یقول: «و استعینوا بالصبر و الصلاة.» (1).
چه مانعى دارد که چون یکى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنیا به او درآمد، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود خدا را بخواند. مگر نشنیدهاى که خدا مىفرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلاة»
2- و عن حذیفة قال: کان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) اذا حزبه امر فزع الى الصلاة.» (2).
یعنى حذیفه گوید: «شیوه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) چنان بود که چون مشکلى براى او پیش مىآمد به نماز پناه مىبرد و از آن استعانت مىجست.»
3- «و عن النبى (صلی الله علیه وآله وسلم) قال: کانوا یعنى الانبیاء یفزعون اذا فزعوا الى الصلاة.» (2).
از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمود: «پیامبران خدا چنان بودند که چون دچار نگرانى مىشدند به نماز پناه مىبردند.»
4- «و عن ابى الدرداء قال: کان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) اذا کانت لیلة ریح کان مفزعه الى المسجد حتى یسکن، و اذا حدث فى السماء حدث من کسوف شمس او قمر کان
**سخنى درباره ی نماز، ص: 19@
مفزعه الى الصلاة.» (3).
ابودرداء گوید: «رسم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) چنان بود که چون شبى باد سهمگینى مىآمد به مسجد پناه مىبرد تا آرام گیرد و چون در آسمان کسوف و خسوفى اتفاق مىافتاد به نماز پناه مىبرد.»
5- و عن الصادق (علیه السلام) قال: کان على (علیه السلام) اذا أهاله امر فزع قام الى الصلاة ثم تلا هذه الآیة: «و استعینوا بالصبر و الصلاة.» (4).
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: شیوه یعلى (علیه السلام) چنان بود که چون مشکل مهمى براى او پیش مىآمد به نماز مىایستاد و این آیه را مىخواند: «و استعینوا بالصبر و الصلاة»
در احوالات اصحاب رسول خدا و بزرگان نیز مىنویسند که در سختىها و مشکلات و مصائب به نماز پناه مىبردند و از آن استمداد مىجستند که از باب نمونه به این دو توجه کنید:
1. از ابن عباس روایت شده که در مسیرى مىرفت که خبر مرگ فرزندش را به او دادند. (5) در این وقت او از مرکب پیاده شد و به کنارى رفت و دو رکعت نماز به جاى آورد و بازگشت و آنگاه گفت ما همان کارى را که خدا به ما دستور داده بود انجام دادیم که مىفرماید «و استعینوا بالصبر و الصلاة» (6).
2. در احوالات بوعلى سینا مىنویسند:
**سخنى درباره ی نماز، ص: 20@
«… در سنین شانزده و هفده سالگى بار دیگر خواندن کتابهاى منطق و همه یبخشهاى فلسفه را از سرگرفت، وى در این میان حتى یک شب را در سراسر آن نمىخوابید، و روزها نیز جز به کار خواندن و آموختن نمىپرداخت، انبوهى از دستههاى کاغذ در برابر خود مىنهاد، و مسائل گوناگون را براى خود مطرح مىکرد و در هر مسئلهاى مقدمات قیاس و شرط آن را در نظر مىگرفت.
هر گاه نیز با قیاسى روبهرو مىشد که نمىتوانست به «حد اوسط» آن دست یابد برمىخاست و به مسجد مىرفت و نماز مىگزارد و از خداوند حل مشکل خویش را خواستار مىشد تا بر وى گشوده مىگشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مىگشت چراغ پیش روى مىنهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مىشد…» (7).
**سخنى درباره ی نماز، ص: 21@
1) مجمع البیان، ج 1، ص 100.
2) تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67.
3) تفسیر در المنثور، ج 1، ص 67.
4) تفسیر المیزان، ج 1، ص 153، نقل از کافى کلینى (ره).
5) در روایت دیگرى است که خبر مرگ برادرش «قثم» را به او دادند.
6) تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 و 68.
7) دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 2.