بدان که مراقبت اوقات صلوات، که میقات حضور رب و میعاد جناب
**سر الصلوة، ص: 63@
ربوبیت است، از مهمات نزد اهل مراقبه است؛ که اهل مناجات و سلوک انتظار آن را مىکشیدند و خود و قلوب خود را مستعد براى دخول آن مىکردند و با حال طهارت ظاهر و باطن از آن استقبال مىنمودند و از اشتغالات دیگر یکسره کناره مىکردند و قلب را بکلى از غیر و متوجه به میعادگاه حق مىکردند.
و از بعض زوجات رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که «آن بزرگوار با ما مشغول صحبت بود و ما هم با او مکالمه مىکردیم، همین که وقت نماز داخل مىشد گوئى ما را نمىشناخت و ما او را نمىشناختیم و از هر چیز اشتغال خود را صرف مىکرد و به حق مشغول مىشد.»(1).
و جناب مولى الموحدین علیه الصلوة و السلام وقتى که وقت نماز مىشد به خود مىپیچید و متزلزل مىشد. از آن حضرت سؤال شد: «چه مىشود تو را یا امیرالمؤمنین؟) مىفرمود: (آمد وقت امانتى که حق تعالى عرضه داشت بر آسمانها و زمین و آنها ابا کردند از حمل آن و برحذر شدند از آن.»(2) و جناب على بن الحسین علیهماالسلام وقتى مهیاى براى وضوء مىشد رنگ مبارکش زرد مىشد. سبب سؤال شد. فرمود: «آیا نمىدانید در حضور کى ایستادم؟»(3) و در احادیث است که «نشستن در مسجد براى انتظار نماز، عبادت است.»(4).
بالجمله، آنها که عبادت حق و مناجات محبوب مطلق و مکالمهى با مالک الملوک را تکلیف نمىدانستند و سر بار خود نمىپنداشتند، اگر از اهل حب و عشق بودند، لذت مناجات حق و اشتیاق ملاقات محبوب را با ملک هستى بدل نمىکردند و با حق و عبادت او عشقبازى مىنمودند. و اگر از اهل ایمان
**سر الصلوة، ص: 64@
بودند، مىدانستند که حیات عالم آخرت و سرمایهى زندگانى آن نشئه به عبادت حق است و بهشت جسمانى و حور و قصور آن، صور اعمال انسانى است: فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.(5).
پس از آنکه انسان ایمان به نتایج اعمال و اهمیت آن آورد، البته از اوقات آن مراقبت مىکند. و ما پیش از این بیان کردیم که یکى از اسرار بزرگ عبادات آن است که هر یک را در قلب تأثیر و صورتى است که آن را نورانى کند و جنبهى ملک را خاضع پیش حضرت ملکوت نماید و حالت انقیاد کامل از براى جنود نفس نسبت به روحانیت پیدا شود و ارادهى نفس مستقل گردد. و هر یک این امور از مهمات است که در عوالم غیبیه تأثیرها دارد؛ و صورت غیبى بعض از آنها بهشت صفات است که از بهشت اعمال بالاتر است. و این نتایج بر اعمال و خصوصاً بر نماز، که خیر اعمال است، مترتب نشود مگر آنکه انسان آنها را از روى تفکر و تدبر و حضور قلب آورد.
و از امورى که انسان را اعانت کامل کند بر تحصیل حضور قلب، مراقبهى از وقت است که عهد معهود و میعاد موعود حق است. و شخص سالک الى الله و مجاهد فى سبیل الله اگر نتوانست تمام اوقات خود را به حق دهد، لااقل این پنج وقت را که حق تعالى به او وقت داده و دعوت براى ملاقات فرموده باید مراقبت کند و از حق تعالى به جان و دل تشکر کند که او را اجازهى ورود در مناجات داده و بار خدمت در مجلس انس و محفل قدس داده. پس، از آن غفلت نکند و از وعدهگاه حق تخلف نورزد، شاید مواظبت بر اوقات و مراقبت از میعاد ملاقات، که در اول امر بى مغز و صورى است، به توفیق حق و دستگیرى آن ذات مقدس، جل شأنه، حقیقت پیدا کند و با مغز شود؛ آن وقت به لذت مناجات و انس با محبوب نائل شود و سر حقیقى عبادت را دریابد و فتح ابواب عبادت روح و قلب بر او گردد و رفته رفته جنود الهیه را در مملکت وجود خود قائم به عبادت حق بیند و کشف نمونهاى از سبحات جمال و جلال
**سر الصلوة، ص: 65@
بر قلب او شود و به اول جلوهى توحید افعالى نائل گردد و پس از آن براى او راه سلوک الى الله مفتوح شود و لیاقت ورود در صلوة حقیقى پیدا کند، باذن الله تعالى.
1) بحارالانوار، ج 81، ص 258، «کتاب الصلوة»، باب 38، حدیث 56.
2) مستدرک الوسائل، «کتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حدیث 14.
3) محجة البیضاء، ج 1، ص 351، «کتاب اسرارالصلوة».
4) الجلوس فى المسجد انتظار للصلوة عبادة. بحارالانوار، ج 80، ص 380، «کتاب الصلوة»، «باب فضل المساجد»، حدیث 47. وسائل الشیعة، ج 3، ص 84، «کتاب الصلوة»، «ابواب المواقیت»، «باب استحباب الجلوس فى المسجد و انتظار الصلوة فیه».
5) «پس هر کس به سنگینى ذرهاى خیر انجام دهد آن را مىبیند؛ و هر کس به سنگینى ذرهاى شر انجام دهد آن را خواهد دید.» (زلزال / 8).