جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز ظهر عاشورا (3)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آفتاب گرم بر پهناى دشت

نیزه هاى داغ آتش مى‏نشاند

دشت سوزان هم به چشم آسمان

پشته هاى خاک خونین مى‏فشاند

اصطکاک سنگ و سمّ اسبها

صاعقه در صاعقه مى‏آفرید

از فرودِ تیغ ها بر خوُدها

رعد و برقى سخت مى‏آمد پدید

در دو صف رزم‏آوران سخت سر

نیزه بر کف، تیزتک مى‏تاختند

گَرْمپوُ، تازان، رجزخوان، بى‏امان

ماهرانه تیر مى‏انداختند

یک طرف توحید و پاکى و شرف

یک طرف شرک و پلیدى و گناه

یک طرف هفتاد و اندى جان پاک

یک طرف از نابکاران یک سپاه

یک طرف خورشید عاشورا حسین

یک طرف سر دسته ی شب باوران

یک طرف بر ذروه ی فرزانگى

یک طرف در قعر پستى کافران

نعره ی مستانه ی اردوى کفر

در غبار کربلا پیچیده بود

از صف ایمان ترنم هاى عشق

در دل عرش خدا پیچیده بود

**سرچشمه امید، ص: 38@

گرم مى‏شد دم به دم آهنگ جنگ

شعله ی پیکار بالا مى‏گرفت

نیزه ها و تیرهاى جان شکاف

در میان سینه ها جا مى‏گرفت

اندر آن هنگامه ی خون و نبرد

با شتاب آمد کسى نزد امام

گفت: هنگام نماز است اى حسین!

شعله ور شد پیشوا از این پیام

نیزه و شمشیر را یکسو نهاد

عاشقانه بر سر سجّاده شد

زیر باران و صفیر تیرها

رکعتان عشق را آماده شد

گفت تکبیرى و در آن گیرودار

گرم نجوا با خداى خویش شد

ماسوى الله را همه از یاد برد

در نمازى فارغ از تشویش شد

تا نماز خون بپا دارد امام

پیشمرگانش به صف اندر شدند

در مسیر بارش طوفان تیر

پیشِ پایش لاله گون پرپر شدند

از فراز آسمان، آسیمه سر

جبرئیل آمد در آن صحرا فرود

در مصّلى بر مصّلى سجده کرد

بال رأفت بر سر پاکان گشود

چون حسین بن على تکبیر گفت

آفرینش کرد بر او اقتدا

چشم خیل عرشیان مبهوت ماند

بر نماز آخر خون خدا

**سرچشمه امید، ص: 39@

از قیام کربلا گویا هدف

با خدا راز و نیازى بوده است

زیر تیغ و تیر در صحراى خون

با وضوى خون نمازى بوده است

«سید احمد زرهانى»

**سرچشمه امید، ص: 40@