جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز (2) (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

مى‏روى ابتداى جاده ی نور

دستهایت پر از دعا و نیاز

با دلى خسته از عبور زمان

مى‏روى عاشقانه سوى نماز

روبه روى نگاه تو پیداست

جانمازى که با تو همدرد است

مى‏نشینى به سوى قبله ی عشق

در هوایى که سخت دَمْسرد است

در خم پلکهاى خسته ی تو

اشکهایت دوباره پنهان است

باز در قلب گرم سجاده

مهر و تسبیح وعشق، مهمان است

روبه‏رویت هزار آینه است

با خدا گرم گفتگو هستى

آبرویت تمام، بسته به عشق

عاشقى! فکر آبرو هستى

خلوتى عاشقانه در دل توست

مى‏روى تا نهایت احساس

روى درهاى بسته امید

مى‏نویسى شکایت احساس

مى‏شوى خم به سوى قبله ی نور

در رکوعت صداقتى جارى است

باز در انتظار بوسه ی مهر

پاسخ جاى مُهر تو، آرى است

**سرچشمه امید، ص: 68@

بعد یک لحظه با خدا بودن

مى‏رود غم به احترام امید

مى‏رسد در فضاى سینه تو

پاى یک آشنا به نام امید

غرق در یک حضور نورانى

لحظه هایت پر از طراوت عشق

مى‏شود خلوتت به یُمن نماز

باز شیرین تر از حلاوت عشق

اعظم سلیمانى

**سرچشمه امید، ص: 69@