با روحى آماده، فارغ از هر فکر دیگر، دل به سوى خدا مىآوریم و
**سرود یکتاپرستى، ص: 114@
مىگوییم: «الله اکبر.»
خدا از هر کس و هر چیز بزرگتر و از آنچه در تصور ما بگنجد برتر است.
با آهنگ الله اکبر – خداى از همه بزرگتر – همهى عظمتهاى دیگر در چشم نمازگزار فرومىریزند؛ تنها به عظمت خدا مىاندیشد و با دل و جانى خاضع در برابر او آمادهى نیایش آفریدگار مىشود.
از این لحظه تا پایان نماز همواره رو به سوى کعبه به نیایش و پرستش خدا و راز و نیاز با او مىپردازیم، بىآنکه با کسى سخن گوییم یا به کسى پاسخ دهیم.
در ستایش او نخست، سورهى «حمد» را با توجه به معانى پرارجى که در آن آمده مىخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام خداى مهربان مهرورز.
«الحمد لله رب العالمین»
ستایش مخصوص خدا، خداوند جهانیان است.
مسلمان هر کار و هر سخن را فقط به نام خدا شروع مىکند و در جامعهى مسلمانان هر چیزى تنها «به نام خدا» افتتاح مىشود.
از نظر اسلام، ستایش مخصوص خداست که کمال بىنهایت است. غیر از خدا هیچ کس و هیچ چیز شایستهى ستایش نیست. از هر کس و هر چیز در حدود ارزش واقعىاش مىتوان قدردانى و در حدود محبت و خدمتش مىتوان تشکر کرد، ولى قدردانى و تشکر هرگز نباید رنگ چاپلوسى، مداحى و ستایشگرى به خود گیرد.
**سرود یکتاپرستى، ص: 115@
مداحى و ستایشگرى یک آفت بزرگ اخلاقى و یک آفت بزرگ اجتماعى است.
مداح و چاپلوس از یک طرف شخصیت خود را مىکشد و خود را به دست خود پست و زبون مىکند و از طرف دیگر با مداحى و چاپلوسى، شخصیتهاى دروغین اجتماعى مىسازد که روز به روز مغرورتر و خودپسندتر مىشوند؛ دیگر نه خودشان به فکر آن مىافتند که نواقص واقعى خود را بشناسند و نه به کسى این اجازه و فرصت را مىدهند که از آنها انتقاد کند. مداحان فرومایه کمکم آنها را در جامعه به صورت بتهایى مغرور، خودکامه و خطرناک درمىآورند که خودآگاه یا ناخودآگاه انتظار دارند مردم به آنها به حد پرستش احترام بگذارند و از آراء و افکارشان بىچون و چرا پیروى کنند.
اسلام با اعلام مکرر این حقیقت که: «ستایش مخصوص خداست» مىخواهد هرگز در جامعهى یکتاپرستى اسلامى چنین بتهاى خودکامه و مغرورى به وجود نیایند و راه انتقاد منطقى و بىغرض از هر کس در هر مقام به روى همه باز باشد.
«الرحمن الرحیم»
خداى مهربان مهرورز.
«مالک یوم الدین»
دارندهى روز پاداش.
مسلمان از یک طرف به بخشایش الهى ایمان دارد و از طرف دیگر به پاداش اعمال. به رحمت خدا امیدوار است، ولى نگران کیفر او نیز هست. او هرگز مغرور نمىشود، زیرا که هر نیک و بدى از او سر زند سزاى آن را در
**سرود یکتاپرستى، ص: 116@
روز پاداش خواهد دید.
«ایاک نعبد و ایاک نستعین»
تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو کمک مىخواهیم.
مسلمان همواره بر خدا و نیروها و امکانات فراوانى که او در دسترسش گذارده تکیه مىکند و دست نیاز پیش احدى نمىبرد.
او در کار خود البته از دیگران کمک مىگیرد، ولى این کمکگیرى یا به صورت قرارداد است، یا جنبهى رفاقت و دوستى دارد، یا طبق قوانین و سنن است – که آنها هم خود نوعى قرارداد اجتماعى هستند. به هر صورت، او در برابر کمکى که مىخواهد، نقد یا نسیه کمکى هم مىدهد، بىآنکه کمک دیگران به او یا کمک او به دیگران رنگ آقامنشى داشته و با منت همراه باشد.
مسلمان کمک آقامنشانه قبول نمىکند و چشم طمع به دست این و آن نمىدوزد؛ به عکس، با اتکاى بر خدا و نیروهاى خداداد کار مىکند و با استفاده از نیروى کار و ابتکار خود به تأمین شرافتمندانهى نیازمندىهاى زندگى و خواستهها و آرزوهاى خویش مىپردازد.
«اهدنا الصراط المستقیم»
راه راست را به ما بنما.
«صراط الذین انعمت علیهم»
راه آنها که از نعمت خود برخوردارشان ساختى.
«غیر المغضوب علیهم»
نه آنها که بر ایشان خشم رفته.
«و لا الضالین»
**سرود یکتاپرستى، ص: 117@
و نه گمراهان.
این اساسىترین دعاى هر مسلمان در نماز روزانهاش با خداست. از او مىخواهد که همواره راه راست زندگى را به او بنمایاند و پیش پایش نهد؛ راهى که او را به استفاده از نعمتهاى خداداد توانا کند، از محرومیتهاى نابجا که ناشى از تنبلى یا بیراهه رفتن انسان و نشانهاى از خشم خداست نجات بخشد و مانع تلف شدن نابجاى نیروهاى ارزندهى او در بیراههها گردد.
پس از سورهى حمد، نمازگزار یک سورهى دیگر از قرآن مىخواند. براى نمونه، سورهى «توحید» را با ترجمه و توضیح آن مىنویسیم.
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام خداى مهربان مهرورز.
«قل هو الله احد»
بگو اوست خداى یکتا.
«الله الصمد»
خدا کامل و بىنقص و بىنیاز است.
«لم یلد و لم یولد»
نه زاییده و نه زاییده شده.
«و لم یکن له کفوا احد.»
و نه هیچ کس همتاى او بوده است.
این است عقیدهى یک مسلمان دربارهى خدا، در مقابل عقیدههاى خرافى دیگر، مثلا عقیدهى بیشتر مسیحیان که به خداى پدر – پسر معتقدند و در کنار آن دو، روحالقدس را هم خداى سوم مىدانند و این سه خداى با هم یکى شده را مىپرستند (تثلیث)؛ یا در برابر مجسمهى حضرت مریم (ع) یا
**سرود یکتاپرستى، ص: 118@
شخصیتهاى برجستهى دیگر آن مذهب مىایستند و راز و نیاز و نیایش مىکنند و…
نمازگزار پس از ستایش و نیایش و راز و نیاز با خدا در برابر عظمت او سر تعظیم فرومىآورد؛ تا زانو خم مىشود (رکوع)، و زبان به ستایش الهى مىگشاید؛ مثلا مىگوید:
«سبحان ربى العظیم و بحمده»
خداى بزرگ خود را مىستایم و پیراسته مىشمرم. یا:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»
پیراسته باد خدا؛ پیراسته باد خدا؛ پیراسته باد خدا.
نمازگزار با این جمله که در رکوع نماز مىگوید بار دیگر شعار توحید و یکتاپرستى را تکرار مىکند و مىگوید:
بارالها! تنها عظمتى که مرا در برابر خود به خم شدن و رکوع وامىدارد تویى. در برابر هیچ چیز جز تو براى تعظیم و بزرگداشت قد خم نمىکنم. در برابر همهى قدرتهاى طبیعى و انسانى سر راست مىگیرم و هرگز اجازه نمىدهم قامت راستى که به من دادهاى و فکر و ارادهى آزادى که به من ارزانى داشتهاى در برابر این قدرتها خم شوند.
این است مسلمان تربیت شدهى اسلام که در برابر همهى صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام سر راست مىگیرد و هرگز در برابر این و آن تعظیم نمىکند.
بعد، سر از رکوع برمىدارد و راست مىایستد. آنگاه بار دیگر در برابر کمال و عظمت الهى با فروتنى و خضوع بیشتر به روى خاک مىافتد.
سر انگشت بزرگ دو پا، زانوها و کف دستها را روى زمین، و
**سرود یکتاپرستى، ص: 119@
پیشانى را بر روى خاک(1) مىنهد: «سجده». بار دیگر زبان به ستایش الهى مىگشاید و مىگوید:
«سبحان ربى الاعلى و بحمده»
خداوند خود را که از همه بالاتر و برتر است مىستایم و پیراسته مىشمرم.
یا مىگوید:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.»
نمازگزار با این جملهها در حالت سجود، که نمودار کاملترى از خضوع و خشوع و فروتنى است، بار دیگر آهنگ توحید و یکتاپرستى را در گوش جان زمزمه مىکند و مىگوید: دیگران در برابر غیر خدا، در برابر صاحبان ثروت و قدرت به خاک مىافتند، اما من که یک مسلمانم تنها در برابر خدا، خدایى که برتر از همه است، به خاک مىافتم و هرگز در برابر هیچ کس و هیچ چیز جز او به خاک نخواهم افتاد.
سپس سر از خاک برمىدارد و مىنشیند.
بار دیگر سجده مىکند: پیشانى بر خاک مىنهد و ستایش خود را تکرار مىکند. بعد سر از خاک برمىدارد و مىنشیند.
**سرود یکتاپرستى، ص: 120@
1) در سجدهى نماز باید پیشانى را روى خاک یا سنگ یا چیزى از این قبیل نهاد، یا بر چیزهایى که از خاک مىروید، ولى براى خوراک یا پوشاک مصرف نمىشود. مهر نماز که غالبا در میان ما معمول است در حقیقت قطعهى خاک پاکیزهاى است که همراه خود داریم تا براى سجده پیشانى روى آن بگذاریم.