جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سوره‏ى آل عمران آیه‏ى 17

زمان مطالعه: 4 دقیقه

«الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالأسحار»؛

آنان صابران و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و استغفارکنندگان در سحرگاهانند.

در تفسیر المیزان، در ذیل این آیه شریفه آمده است: منظور از کلمه «استغفار» در سحرها نماز شب و استغفار در آن است و روایات وارده، استغفار در اسحار را به نماز شب و استغفار در قنوت آخرینش که همان یک رکعت وتر است تفسیر نموده‏اند. خداى تعالى در سوره‏ى مزمل آیه 19 و سوره‏ى دهر آیه 29، بعد از یادآورى قیام در شب و تهجد و عبادت در آن، استغفار را راه انسان‏ها به سوى پروردگارشان خوانده و فرموده:

**سیماى متهجدین، ص: 54@

«ان هذه تذکرة، فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا» یعنى (به درستى که لزوم استغفار و یادآورى آن به شما براى این است که هر کس بخواهد، راهى به سوى پروردگار خود بگیرد.)(1).

در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه آمده است: «در این آیه و آیه‏ى بعد، پرهیزکاران را که در آیه‏ى قبل، مشمول نعمت‏هاى بزرگ جهان دیگر بودند، معرفى مى‏کند و شش صفت ممتاز آنان را بر مى‏شمرد…

هنگام سحر و آخر شب، یعنى آن هنگامى که آرامش و صفاى خاصى همه جا را فرا گرفته، در آن هنگام که غافلان و بى‏خبران در خوابند و غوغاى جهان مادى فرو نشسته و طبعا توجه خاصى که به ارزش‏هاى اصیل هستى در سر مردان خدا و قلب زنده‏دلان پیدا مى‏شود، به یاد خدا به پا مى‏خیزند و در پیشگاه با عظمتش، استغفار و طلب آمرزش مى‏کنند و محو پرتو نور و جلال پروردگار مى‏شوند و با تمام وجودشان زمزمه‏ى توحید دارند «و المستغفرین بالأسحار».

از امام صادق علیه‏السلام در تفسیر این آیه نقل شده که فرمود: «کسى که در نماز هفتاد بار بگوید: «استغفر الله ربى و اتوب الیه» و تا یک سال بر این عمل مداومت نماید، خداوند او را جزو استغفارکنندگان در سحر «و المستغفرین بالأسحار» قرار مى‏دهد و حتما او را مشمول عفو خود مى‏سازد.(2).

سحر چیست؟ واژه‏ى «سحر» در اصل به معنى «پوشیده و پنهان بودن» است و چون در آخر شب، پوشیدگى خاصى بر همه چیز حکومت مى‏کند، نام آن «سحر» گذاشته شده است. لغت «سحر» نیز از همین ماده است زیرا شخص ساحر دست به کارهایى مى‏زند که

**سیماى متهجدین، ص: 55@

اسرار آن از دیگران پوشیده و پنهان است. عرب به «ریه» و «شش» نیز گاهى «سحر» مى‏گوید، این هم به خاطر پوشیده بودن درون آن مى‏باشد.

چرا در اوقات شبانه روزى تنها به وقت سحر اشاره شده است، در حالى که استغفار و بازگشت به سوى خدا در همه حال مطلوب است؟ این براى آن است که سحر به خاطر آرامش و سکوت و تعطیل کارهاى مادى و نشاطى که بعد از استراحت و خواب به انسان دست مى‏دهد، آمادگى بیش‏ترى براى توجه به خداوند به او مى‏بخشد و این معنى را به آسانى باتجربه مى‏توان دریافت. حتى بسیارى از دانشمندان براى حل مشکلات علمى از آن وقت استفاده مى‏کردند زیرا چراغ فکر و روح انسان در آن وقت از هر زمان پرفروغ‏تر و درخشان‏تر است و از آنجا که روح عبادت و استغفار، توجه و حضور دل مى‏باشد، عبادت و استغفار در چنین ساعتى از همه ساعات گران‏بهاتر است.»(3).

خواجه عبدالله انصارى در تفسیر عرفانى خویش آورده است:

«الصابرین و الصادقین… جوان مردانى که به دل شکیبایانند بر فرمان حق، به روح راست روانند در عهد با حق، به تن فرمان برانند در حق حق، به مال هزینه کنانند در راه حق، به زبان آمرزش خواهانند از کرم حق! بر بلاها صبر کنند و شکوى بگذارند و از دنیا و عقبى روى برتافتند تا به مولى رسیدند. جامه‏ى فقر پوشیدند، بر در سراى کرم دست نیاز برداشتند و گفتند: تا نگشایى نرویم! تا ننوازى برنگردیم، گاه در سجود و گاه در قیام، گاه با بیم و گاه با امید!»

«… و المستغفرین بالأسحار… تا در روش باشد، آن سان باشد صفت ایشان، و چون به کشش رسند آمرزش خواهند و از آن شواهد خوف و رجاء و صدق و صبر استغفار کنند. از

**سیماى متهجدین، ص: 56@

اینجا است که مصطفى صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «من روزى هفتاد مرتبه استغفار مى‏کنم». چون از معرفت بگذرند و فرا گذرند تا به معروف رسند و از دوستى برتر شوند تا دوست ببینند.»(4).

در فصل اول که به فضیلت سحر و سحرخیزى اشاره شد به روایاتى گرانبها از حجج طاهرین علیهم‏السلام تبرک جستیم ولیکن در ادامه‏ى تفسیر این آیه‏ى شریفه به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: نماز شب نور است و على علیه‏السلام فرمود از آن موقع که این سخن را از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم هرگز نماز شب را ترک نکردم و در سفارش‏هاى رسول مکرم به اسوه‏ى متقین است که اى على! بر تو باد به خواندن نماز شب و از ما نیست کسى که به نماز شب اهمیت ندهد. هم چنین امام صادق علیه‏السلام فرمود: از شیعیان ما نیست کسى که نماز شب را به جاى نیاورد و گویند شب زنده‏دارى، شعار پرهیزکاران و روش مشتاقان است و سرگرمى مؤمن در نماز شب است. سنت انبیاء سلف و تابعین خلف ایشان است. سیره اوصیاء و صلحا و موجب جلاى دیده مؤمنان است. مایه افتخار مؤمن و زینت وى در دنیا و عقبى است. آن که از فیضش محروم گردد مغبون و پریشان است و آن که بدان مشغول از جمله بهشتیان و مقربین است. موجب خشنودى پروردگار و مودت ملائکه است و به هیچ چیز مثل آن نمى‏توان شیطان مردود را غضبناک کرد.(5).


1) المیزان ج 3 صص 112 و 113.

2) ثواب الاعمال ص 196.

3) تفسیر نمونه ج 2 صص 342 و 343.

4) تفسیر خواجه عبدالله ج 1 ص 179.

5) جهت تحقیق بیش‏تر به پاورقى‏هاى فصل اول و سوم مراجعه شود.