جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت امام حسین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شهید مطهرى (ره) درباره امام حسین علیه‏السلام و اشتیاق وافر آن سرور به ورد سحرى و مناجات شبانگاهى چنین آورده است: «در عصر تاسوعا، لشکر عمر سعد طبق دستور

**سیماى متهجدین، ص: 129@

عبیدالله زیاد حمله کردند. همین شبانه مى‏خواهند با حسین علیه‏السلام بجنگند. حسین علیه‏السلام به وسیله‏ى برادرش ابوالفضل العباس علیه‏السلام از اینها مى‏خواهد که یک شب را مهلت بدهند. مى‏گوید: برادر جان! به اینها بگو همین امشب را به ما مهلت بدهند، من فردا مى‏جنگم. من اهل تسلیم نیستم، مى‏جنگم، اما یک امشب را به ما مهلت بدهند، بعدا براى این که گمان نکنند که حسین علیه‏السلام مى‏خواهد دفع‏الوقت بکند، این جمله را گفت: برادر! خدا خودش مى‏داند که من مناجات با او را دوست دارم. من مى‏خواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خداى خود مناجات بکنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم. آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبى بود، معراج بود؛ یک دنیا شادى و بهجت و مسرت حکمفرما بود. در آن شب خودشان را پاکیزه مى‏کردند، حتى موهاى بدن‏شان را ستردند، خیمه‏اى بود به نام خیمه‏ى تنظیف. یک کسى داخل خیمه بود، دو نفر دیگر بیرون خیمه نوبت گرفته بودند. یکى از آنها ظاهرا «بریر» است، با دیگرى شوخى و مزاح مى‏کرد. دیگرى به او مى‏گفت: امشب که شب مزاح نیست. گفت: اساسا من اهل مزاح نیستم؛ ولى امشب شب مزاح است.

وقتى که دیگران آمدند اینها را دیدند، این توابین را، این مستغفرین را، مى‏دانید درباره‏شان چه گفتند؟ وقتى آمدند از کنار خیمه‏هاى حسین بگذرند، گفتند: (دشمن این حرف را مى‏گوید) «لهم النحل ما بین رافع و ساجد»؛ مثل این که از کندوى زنبور عسل گذشته باشد، صداى زمزمه‏ى زنبور چگونه بلند است؟ صداى زمزمه‏ى حسین و اصحابش به ذکر و دعا و نماز و استغفار این گونه بلند بود. حسین علیه‏السلام مى‏گوید: من امشب را مى‏خواهم شب توبه خودم قرار بدهم، شب استغفار خودم قرار بدهم، (شب معراج خودش مى‏خواهد قرار بدهد، آن وقت ما نیازى به توبه نداریم؟) آنها نیاز دارند و ما نیازى به توبه نداریم؟ بله، آن شب را حسین بن على علیه‏السلام با این وضع به سر برد. با حال عبادت به

**سیماى متهجدین، ص: 130@

سر برد. به کارهاى خود و اهل‏بیتش رسیدگى کرد و در آن شب بود که آن خطابه غرا را براى اصحاب خودش قرائت کرد.»(1).

در منتهى الآمال نیز به نقل از کتاب «عقد الفرید» از ابن‏عبدربه روایت شده که خدمت حضرت سجاد علیه‏السلام عرض شد که: چرا کم است اولاد پدر بزرگوار شما؟ فرمود: تعجب است که چگونه مثل من اولادى از براى او باشد. چه آن که پدرم در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى‏کرد، پس چه زمان فرصت مى‏کرد که نزد زن‏ها برود.(2).


1) گفتارهاى معنوى ص 125.

2) منتهى الآمال ج 1 ص 535.