جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت امام هادى و امام عسکرى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

گویند: «امام هادى علیه‏السلام بیش از همه معاصران خود به عبادت و تهجد مى‏پرداخت و تقوا و پایبندى وى به اصول دیانت زبانزد خاص و عام بود. ایشان تمام نوافل را به جاى مى‏آورد و در رکعت سوم نافله مغرب سوره «حمد» و اول سوره «حدید» را تا «انه علیم بذات الصدور» و در رکعت چهارم پس از سوره «حمد» آخر سوره «حجرات» را تلاوت مى‏کرد».

«شب هنگام به پروردگارش روى مى‏آورد و شب را با حالت خشوع به رکوع و سجده سپرى مى‏کرد و بین پیشانى نورانى‏اش و زمین جز سنگریزه و خاک حائلى وجود نداشت و پیوسته این دعا را تکرار مى‏نمود: «الهى مسى‏ء قد ورد، و فقیر قد قصد، لا تخیب مسعاه و ارحمه و اغفر له خطأه»؛ یعنى بارالها! گنهکارى بر تو وارد شده و تهیدستى به تو روى آورده است. تلاشش را بى‏نتیجه مگردان و او را مورد عنایت و رحمت خویش قرار ده و از لغزشش درگذر.(1).

**سیماى متهجدین، ص: 139@

قطب راوندى گفته که «در حضرت على بن محمد هادى علیه‏السلام جمع شده بود خصال امامت و کامل شده بود در آن حضرت، فضل و علم و خصال و خیر و تمامى اخلاق آن حضرت خارق از عادت بود؛ مانند اخلاق پدران بزرگوارش و شب که داخل مى‏شد روى مى‏کرد به قبله و مشغول به عبادت مى‏گشت و ساعتى از عبادت باز نمى‏ایستاد و بر تن نازنینش جبه‏اى بود از پشم و سجاده‏اش بر حصیرى بود…».(2).

گفته‏اند: «امام حسن عسکرى علیه‏السلام عابدترین مرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهى مى‏پرداخت. شب‏ها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود براى خدا تا بامداد سر مى‏کرد». محمد شاکرى مى‏گوید: «امام در محراب مى‏نشست و به سجده مى‏رفت و من مى‏خوابیدم و بیدار مى‏شدم؛ لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند.»(3).

روایت شده «زمانى که معتمد، حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام را حبس کرد در دست على بن حزین و حبس کرد جعفر برادرش را با او، پیوسته معتمد خبر آن حضرت را از على بن حزین مى‏پرسید، او مى‏گفت که روزها روزه مى‏گیرد و شب‏ها مشغول نماز است…»(4).

در منتهى الآمال آمده است که «شیخ مفید و غیره روایت کرده‏اند که بنى‏عباس داخل شدند بر صالح بن وصیف در زمانى که حبس کرده بود حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام را و با او گفتند که تنگ بگیر بر او و وسعت مده بر او. صالح گفت: «چه کنم با او؟ همانا سپرده‏ام او را به دست دو نفرى که بدترین اشخاص مى‏باشند که من پیدا کرده‏ام ایشان را، یکى را نام «على بن یارمش» است و دیگرى «اقتامش» و اینک آن دو نفر

**سیماى متهجدین، ص: 140@

اهل نماز و روزه گشته‏اند و رسیده‏اند در عبادت به مقامى عظیم». پس امر کرد آن دو نفر را آوردند. پس ایشان را عتاب کرد و گفت: واى بر شما! چیست شأن شما با این شخص؟ گفتند: چه بگوییم در حق مردى که روزها را روزه مى‏گیرد و شب‏ها را تا صبح به عبادت مشغول است. تکلم نمى‏کند با کسى و مشغول نمى‏شود به غیر از عبادت و هر وقت نظر بر ما مى‏افکند بدن ما مى‏لرزد و چنان مى‏شود که مالک نفس خود نیستیم و خوددارى نمى‏توانیم بکنیم. آل عباس چون این را شنیدند برگشتند از نزد صالح در کمال ذلت به بدترین حالى».(5).


1) ائمتنا ج 2 ص 257.

2) منتهى الامال ج 2 ص 649.

3) دلائل الامامة ص 227.

4) منتهى الامال ج 2 ص 704.

5) منتهى الامال ج 2 ص 703.