جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ملاقربانعلى زنجانى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در مراتب معنوى حجةالاسلام ملاقربانعلى زنجانى (ره) که از زعماى نهضت مشروعه در عصر مشروطه بود، آمده است که: «در شرح مکارم اخلاق و محاسن احوال حجةالاسلام، حیف است از ریشه و بنیان اصلى آنها، که همان عبادت و تهجد بسیار اوست، سخن نگوییم. شگفتا! این همان بزرگمردى است که هیمنه و شکوه قدرت‏هاى مسلط عصر را، چه در عصر استبداد و چه در عهد مشروطه، به هیچ مى‏گیرد و حالتش آن زمان که در چنگ یفرم اسیر بوده و محکوم به مرگ است، با آن زمان که در اوج قدرت است و خلقى گوش به زنگ فرمان وى، تفاوتى نمى‏کند.شجاع و بى‏باک و پرخاشگر به زورمندانى که پاى از حدود قانون بیرون نهاده‏اند، بزرگمردى که تسلیم زور در قاموس وجودش واژه‏اى بى‏معناست و حاضر است سرو جانش برود؛ اما شرف و عزت نفس‏اش پایدار بماند. اما همو، در طول شبانه روز، در زمانى که چشم‏ها به خواب مى‏روند و تاریکى،

**سیماى متهجدین، ص: 153@

چتر سیاه خویش را در همه جا مى‏گستراند، با تمام قامت در برابر حق خم مى‏شود، به خاک مى‏افتد و گونه و پیشانى خویش را بر زمین مى‏ساید».

مرحوم محمدرضا روحانى مى‏نویسد: «در مورد زهد و عبادت این بزرگوار، که سلطنت مطلقه‏ى دارالعلم زنجان را به عهده داشته‏اند، باید گفت که آن حضرت همه‏ى شب‏ها تا نزدیکى‏هاى صبح در منزل مسکونى خود قدم مى‏زده‏اند و به گفتن ذکر مى‏پرداخته‏اند و در این هنگام، پس از اندک تکیه بر رختخواب و تجدید وضو، به نماز شب برمى‏خاسته‏اند و نماز صبح را هم در تعقیب نماز شب به جاى مى‏آورده‏اند و این برنامه حتى براى یک شب نیز تعطیل نشد».

مضمون گفته‏ى فوق به بیان‏هاى گوناگون در کلام دیگران نیز تکرار و تأکید شده است. حاجى وزیر در شرح حال حجةالاسلام مى‏گوید: «شب زنده‏دار، پرهیزکار و مستقیم الاحوال است».

آیةالله حاج سید عزالدین حسینى (دام ظله العالى) مرقوم داشته‏اند که «مرحوم مبرور آقا شیخ عبدالحمید مؤمن دوست قره تپه‏اى یکى از فضلاى حوزه‏ى زنجان بود و ظاهرا در سن هشتاد سالگى درگذشت. وى براى خود اینجانب نقل کرد که در فتنه‏ى عظیم زاده‏ى ما عده‏اى از طلاب بر حسب نوبت شب‏ها در پشت بام منزل آن بزرگوار به محافظت از منزل مسکونى و خود ایشان کشیک مى‏دادیم. آن مرحوم مى‏گفت: شب‏هایى که نوبت کشیک با من بود و مى‏توانستم از پشت بام به وضع شبانه‏ى مرحوم آخوند اطلاع یابم، مى‏دیدم که ایشان شب‏ها (پس از انجام فریضه و دیگر امور ضرورى) اغلب تا نزدیکى‏هاى سحر قدم مى‏زدند و مشغول اوراد و اذکار بودند. آنگاه بدون آن که بسترى پهن کنند، به حالت تکیه به رختخواب اندکى استراحت مى‏کردند و سپس براى انجام نماز شب بیدار شده و پس از تجدید وضو به تهجد و نماز صبح مشغول مى‏گشتند و بعد از

**سیماى متهجدین، ص: 154@

آن نیز دیگر خواب و استراحتى در کار نبود و به همان مقدار که گفتیم اکتفا مى‏کردند».

غرض آن که شب زنده‏دارى و ذکر و عبادت شبانه‏ى آن مرحوم تا اواخر عمر شریفش ادامه داشته است. آرى:

شب مردان خدا، روز جهان افروز است‏

روشنان را به حقیقت شب ظلمانى نیست‏

حاجى میرزا ابوتراب ضیایى، فرزند مرحوم نایب الصدر نوشته‏اند: «بیوک مرصعى – از بنى اعمام پدرم – مردى آگاه و بذله‏گو بود که خمیره‏ى ذاتى، وى را دانشمند فطرى کرده بود. وى که از معتقدان به آخوند بوده و مدتى را در کشیک شبانه‏ى منزل آن مرحوم به روزگار مشروطه به عنوان پاسدار بیت بیدار مانده بود نقل مى‏کرد. آخوند نماز عشاء را که مى‏خواند، در شب‏هاى بسیار سرد زنجان، همان پوستین کهنه‏اى را که جوانى آن را کسى سراغ نداشت، مى‏پوشید و در ایوان مزبور به دیوار تکیه مى‏داد و تا دمیدن فجر به ذکر و نماز مى‏پرداخت. سپیده هم که مى‏دمید به نماز صبح مشغول مى‏شد. مرحوم بیوک، همچنین مى‏گفت که (البته هیچگاه ما ندیدیم که تشک و کافى داشته باشد، همان کرک کهنه، لحاف و تشک و متکایش بود!».

آقاى دکتر سید نورالدین مجتهدى گفتند: «رقیه خانم (همسر آقاصدر، از بستگان و کارگزاران آخوند ملاقربانعلى) نقل مى‏کرد که آخوند شب‏ها را در حیاط خانه قدم مى‏زد و ذکر مى‏گفت و نزدیکى‏هاى صبح بر پله جلوى اتاق، که روى آن سنگ سفیدى قرار داشت، مى‏نشست و سرانگشتان را به پیشانى و روى چشم‏ها مى‏گذاشت و خوابش همان مقدار، همانجا و همان گونه بود».

حجةالاسلام صفوى (از فضلاى زنجانى مقیم قم) نقل کردند که «آخوند، در شب زنده‏دارى‏هاى خویش، ستاره‏ها را علامت گذارده بود که این ستاره چه ساعتى‏

**سیماى متهجدین، ص: 155@

بیرون مى‏آید و چه ساعتى غایب مى‏شود و چه ساعتى به کجا مى‏رسد، و آن ستاره چطور… و آن دیگرى چطور!»

«آرى آن همه زهد و وارستگى، آن همه همت و شجاعت، آن همه بى‏باکى و قاطعیت، و آن همه پایدارى و استقامت، ریشه در همین سیر و سلوک معنوى و سوز و گداز شبانه داشته است. چنین کسى عجیب نیست اگر جان پاکش، مجلاى فیض حق گردد و دم گرمش کار مسیحایى کند که گفته‏اند:

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا مى‏کرد»(1)


1) سلطنت علم و دولت فقر صص 155 – 149.