از خصوصیات آن بزرگوار عنایت زیاد به تهجد و شب زندهدارى بود و از دوران طلبگى تا آخر عمر، بدان پایبند بودند. حضرت آیتالله خامنهاى (دام ظله العالى) درباره آن بزرگوار مىفرماید: «مرحوم مطهرى یک مرد اهل عبادت و اهل تسویه و تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمىکنم، ایشان وقتى به مشهد مىآمد خیلى از اوقات به منزل ما وارد مىشد. گاهى هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت؛ یعنى نماز شب مىخواند و گریه مىکرد، به طورى که صداى گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار مىکرد. یک شب ایشان منزل ما بودند، نصف شب از صداى گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صداى کیست، اما بعد فهمیدند که صداى آقاى مطهرى است. بله ایشان نصف شب نماز شب مىخواند همراه با گریه، با صدایى که از آن اتاق مىشد آن را شنید».(1).
فرزند استاد شهید ضمن تشریح وقایع شب شهادت استاد، چنین مىگوید:
«آن شبى که خبر ترور پدر را شنیدم همگى تا صبح بیدار بودیم. ساعت دو و نیم بعد
**سیماى متهجدین، ص: 164@
از نیمه شب بود که زنگ ساعتى که ایشان را مطابق معمول براى نماز شب بیدار مىکرد به صدا در آمد ولى دیگر او در قید حیات نبود. او نماز شبش را در میان خون مطهرش، زودتر از موعد نماز شب در تاریکى خیابان خوانده بود».(2).
یکى از دوستان ایشان درباره آن بزرگوار مىگوید: «از ویژگىهاى آن مرحوم، تقید و علاقه مفرط ایشان بود به ذکر و دعا و شب بیدارى. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایى ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان تحریص مىکرد. من به بهانه این که آب حوض مدرسه شور و کثیف و براى چشمانم مضر است از آن شانه خالى مىکردم. تا این که شبى در خواب دیدم که در خوابم و مردى مرا بیدار کرد و گفت: من عثمان بن حنیف نماینده حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام مىباشم. آن حضرت به تو دستور دادهاند بپاى خیز و نماز شب را به پا دار و این نامه را نیز آن حضرت براى تو فرستادهاند. در آن نامه با حجم کوچکى که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذا برائة لک من النار» من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانى حضرت على علیهالسلام متحیرانه نشسته بودم که ناگاه در همان حال تحیر، مرحوم آیتالله مطهرى مرا از خواب بیدار کرد و در حالى که ظرف آبى در دست داشت، گفت: این آب را از رودخانه تهیه کردهام. برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوى».(3).
آیتالله سید على محقق داماد (ره) در مورد شهید مطهرى (ره) آوردهاند: «در اینجا جنبه مهمى را که مىخواهم به آن بپردازم و در وجود ایشان با درخشندگى تمام جلوه داشت، روح تعبد و تسلیم آن شهید بزرگوار بود. خشوع و خضوع در عبادت و نیایش و مناجات با پروردگار، به طورى که بعد از سن تکلیف، هیچگاه نماز شب ایشان ترک نشده
**سیماى متهجدین، ص: 165@
بود. ما که با آن بزرگوار مأنوس بودیم، مىدیدیم که قبل از خواب مقید بودند که مقدارى از آیات قرآن را با دقت و تدبر بخوانند. حالت خاص ایشان هنگام نیایش شبانه با خداوند، توصیف ناپذیر است».(4).
هم چنین در کتاب جلوههاى معلمى استاد از قول دکتر على لاریجانى نقل شده است که «ایشان اولا در تمام شئونات زندگى، فرد بسیار منظم و منضبطى بودند. اوقات ایشان با برنامه، براى کارهاى مشخصى تنظیم شده بود. ساعاتى براى عبادت و ساعاتى براى مطالعه تنظیم نموده بودند. معمولا دو ساعت به طلوع فجر، ایشان مشغول عبادت بودند و این برنامه حتى در مسافرتها نیز تغییر نمىکرد.
هر چند اگر به خاطر کثرت کار در برخى ایام مجبور مىشدند که دیر وقت به بستر استراحت بروند ولى استراحت ایشان هم منظم بود و معمولا ساعت حدود نه و نیم یا ده بعد از ظهر براى استراحت مهیا مىشدند، البته این توفیق الهى در عبادت با این نظم لا یتغیر جز در سایهى عشق و انس با حضرت حق حاصل نمىشد».(5).
هم چنین فرزند ایشان معتقد است: «تقوا و تهجد، ویژگى دیگر ایشان است. طبیعى است کسى که این همه آثار عمیق و پر محتوا از خود به جا گذاشته نمىتواند یک آدم بىبند و بار باشد و نورى از انوار معنویت در او نباشد، خصوصا که این آثار جنبهى مذهبى دارد و همهاش دعوت به خدا و احکام خدا و دفاع از قوانین اسلام است».(6).
حجتالاسلام طاهرى خرمآبادى نیز درباره ایشان مىگویند: «مرحوم استاد از خصوصیاتش این بود که یک مرد متعهد بود. یک روحانى متعبد به تمام معنى،… ما که بیشتر با ایشان سر و کار داشتیم مىیافتیم از آنهایى بود که نماز شبش ترک نمىشد. از
**سیماى متهجدین، ص: 166@
آنهایى بود که تا مقدارى از قرآن را در آخر شب تلاوت نکند به بستر نمىرفت و تقیدى داشت. ضمن این که در زندگىاش خیلى منظم بود، این که مىگویم در زندگیش یعنى بعد عبادى مثلا فرض کن آدمى که معمولا ممکن است اهل نماز شب باشد ولى یک شب تا ساعت یک نصف شب، دو نصف شب نشسته، دیگر حال ندارد که آن دم صبح بلند شود و نماز بخواند، [ولى ایشان] این جور نبود، کرارا، در سالهاى اخیر که به قم براى تدریس مىآمد و در خانههاى دوستان و علاقمندان بود و به نوبت هر هفتهاى دو شب، سه شب در خانه یکى از دوستان قرار داشت، همه این مطلب را مىیافتیم که اگر تا ساعت یک هم گاهى جلسات طول مىکشید و صحبت مىکرد باز آن آخر شب حتى در شبهاى کوتاه فصل بهار باید بلند شود و نماز شبش را بخواند، راز و نیازش را بکند؛ کارهاى عبادیش کاملا منظم بود.»(7).
1) داستانها و حکایات نماز ص 103.
2) یادنامه اولین کنگره شهید مطهرى ص 35.
3) داستانها و حکایات نماز ص 109.
4) جلوههاى معلمى استاد ص 63.
5) جلوههاى معلمى استاد ص 103.
6) یادنامه اولین کنگره شهید مطهرى (ره)ص 35.
7) یادنامه اولین کنگرهى شهید مطهرى (ره) ص 122.