جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علامه حسن‏زاده آملى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

استاد علامه، حسن‏زاده آملى (دام ظله العالى) در زندگى‏نامه‏ى خود مى‏نویسد: «در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فراگرفتن صرف و نحو، در سحرخیزى و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم، در رؤیاى مبارک سحرى، به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کرده‏ام و به زیارت جمال دل آراى ولى الله الاعظم ثامن الحجج، على بن موسى الرضا (علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء نائل شده‏ام).

در آن لیله‏ى مبارکه قبل از آن که به حضور باهرالنور امام علیه‏السلام مشرف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است. من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پیشگاه والاى امام هشتم سلطان دین رضا (روحى لتربته الفداء و خاک درش تاج سرم) رسیدم و عرض ادب نمودم. بدون این که سخن بگویم، امام که آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیوة علم مى‏دانست، فرمود: نزدیک بیا. نزدیک رفتم و چشم بروى امام گشودم، دیدم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من

**سیماى متهجدین، ص: 169@

اشارت فرمود که بنوش. امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع که گویى خواستم لب‏هاى امام را بخورم، از کوثر دهانش آن آب حیوة را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على علیه‏السلام فرمود: پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درى هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.»(1).

همچنین از فرمایش‏هاى آن بزرگوار است که: «گفته‏اند که وقت سحر وقت مسافرت رهروان است و نسیم آن چون دم عیسوى علاج بیماران.

وقت سحر رسیده یعنى سفر رسیده‏

بیدار باش بیدار «قم ایها المزمل»

در مسافرت فوائد بسیار است. آب که یک جا بماند بدبو مى‏شود مگر به دریا برسد تا دریا شود و بو نگیرد.

چو ماکیان به در خانه چند بینى جور

چرا سفر نکنى چو کبوتر طیار»

و در پاسخ به نامه یکى از تشنگان معرفت چنین نگاشته است:

«آقاى عزیز! هیچ موهبتى از نعمت ترک علایق دنیوى بزرگ‏تر نیست که همه مفاسد به این علاقه متعلق است.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است‏

اگر دستورالعمل مى‏خواهى مگر این آیه را تلاوت نکرده‏اى «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا» و مگر نشنیده‏اى؟!

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

و مگر برایت نخوانده‏ام؟!

**سیماى متهجدین، ص: 170@

در خلوت شب‏هاى تارت مى‏توانى‏

آرى به کف سرچشمه آب بقا را

خلاصه مرد سحر باش که:

صوم و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام‏

ناتمامان جهان را کند این پنج تمام‏

و دست از دامن دوست برمدار:

به والله به بالله به تالله‏

به حق آیه‏ى نصر من الله‏

که مو از دامنت دست بر ندیرم‏

اگر کشته شوم، الحکم لله‏

اگر در شب نگرفتى در روز بگیر، و اگر روز را به رایگان از دست دادى، شب را دریاب. این راه و رسم گدایى را خود جناب دوست به ما یاد داد که فرمود: «هو الذى جعل اللیل و النهار خلفة لمن أراد أن یذکرا أو أراد شکورا». سرش این است که جواد است و جود گدایى مى‏خواهد».

و نیز مى‏فرماید: «قدر شب را بدان که بزرگ‏ترین نزول، و شریف‏ترین عروج در شب بوده است.

اما نزول؛ «انا انزلناه فى لیلة القدر»، و اما عروج؛ «سبحان الذى أسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله». در روز مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسیار است؛ به خلاف شب که هنگام آرامش است. قوله سبحانه: «انا سنلقى علیک قولا ثقیلا، ان ناشئة اللیل هى اشد وطئا و اقوم قیلا ان لک فى النهار سبحا طویلا». لذا اذکار و اوراد و خلوت را در شب تأثیرى خاص است که در روز نیست، به خصوص در ثلث آخر لیل که هوا تصفیه شده و با روح بخارى مزاج انسان مسانخ است و بدن هم از خستگى بدر آمده است که انتقالات و تمثلات و مکاشفات زودتر و بهتر و قوى‏تر روى مى‏آورند؛ «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا». مقام محمود انسان که حامد آن دانشمندان و فرشتگان و بلکه خداى سبحان‏

**سیماى متهجدین، ص: 171@

است، ادراک حقایق کلمات نورى موجودات کماهى از راه نظر و برهان است و کمال آن به نحو شهود و عیان است.»(2).


1) مرورى بر آثار و تألیفات استاد علامه حسن‏زاده آملى، صص 160 – 159.

2) مرورى بر آثار و تألیفات استاد علامه حسن‏زاده آملى ص 161.