[سلیمان: بن داود از انبیاى معروف بنىاسرائیل که مانند پدرش داود نبوت و سلطنت را جمع داشت، وى داراى وحى بود و شریعت مستقلى نداشت و مروج احکام تورات بود. نام مبارکش هفده بار در قرآن ذکر شده است.
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «اعملوا آل داود شکرا» فرمود: آنها (آل داود) هشتاد مرد و هفتاد زن بودند که محراب (بیتالمقدس) هیچگاه از آن مردان خالى نبود و در همه اوقات شب و روز به نوبت در آن نماز مىگزاردند و همگى از نسل داود بودند و چون داود درگذشت، مقام زعامت و سرپرستى به سلیمان رسید و گفت: «علمنا منطق الطیر» خداوند جن و انس را مسخر وى ساخت و همه سلاطین از اطراف عالم، رام او گشتند و همه را به دین خویش آورد و باد را نیز در اختیارش قرار داد و هر گاه به مجلس خویش وارد مىشد پرندگان و جن و انس در خدمتش بودند و چون به جنگى عزیمت مىنمود بساطى از چوب (تختههاى به هم بسته) داشته که تمام لشکریان و حیوانات سوارى و اسلحه جنگى بر آن جاى مىداد و چون محموله بساط آماده مىشد باد آن را حمل مىکرد و به هر جا که مىخواست مىبرد و سرعت سیر باد آنچنان بود که سیر بامدادش به اندازه یک ماه و سیر شبانهاش نیز به قدر یک ماه راه پیمائى معمول بود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: اگر قرار بود کسى را به بهشتى ابدى نردبانى و یا به زدودن مرگ از خود راهى باشد همانا سلیمان بن داود مىبود که مقام سلطنت بر جن و انس او را مسلم و رتبه نبوت را حائز بود علاوه بر آن عظمت و شموخ منزلت و مرتبتى که داشت. ولى چون دورانش سپرى گشت و اجل حتمىاش فرا رسید کمان نیستى تیر مرگ به سویش رها ساخت و ناگهان خانهها از وجودش تهى گشت و جایگاهها او را در خود ندیدند و همه آن ملک و مالها به دیگران منتقل شد.]
کتاب ارزشمند «ارشاد دیلمى» روایت مىکند: لباس سلیمان لباسى بس عادى بود، در حالى که سلطنت و حکومت و مالى که در اختیارش بود براى احدى از گذشتگان و آیندگان مقرر نشد.
او شبهاى خود را به نماز تمام مىکرد، در حالى که هم چون چشمهى
**سیماى نماز، ص: 49@
جوشان بهارى از دیده اشک مىریخت. آن حضرت ادارهى امور معاشش از طریق زحمت بازوى خودش بود(1).
علماى اهل سنت در تفسیر آیات 30 تا 33 سورهى ص متمایل به این معنا شدهاند که سلیمان در بازدید از اسبهاى آماده براى جنگ از نماز عصرش غافل شد و به وقت غروب آفتاب متوجه از دست رفتن نماز گشت و به این خاطر به غم و غصهى شدیدى دچار آمد.
خداوند قادر آفتاب را براى او برگرداند تا نماز عصرش را در ظرف معین وقتش بجاى آورد!
امیرالمؤمنین و حضرت باقر علیهماالسلام نظر کعب الاحبار و علماى اهل سنت را مردود دانسته و دامن حیات با عظمت سلیمان را در تمام عمر از قضا شدن یک نماز پاک مىدانند.
در روایات شیعه آمده است که نماز سلیمان از اول وقت به تأخیر افتاد، و به این جهت سخت ملول شد. حضرت حق آفتاب را به وقت عصر برگرداند تا آن مرد بزرگ الهى و آن پیامبر معصوم نمازش را به وقت فضیلتش ادا نماید(2).
آرى، بر اساس معارف اسلامى – البته معارف ملکوتى و با ارزشى که شیعه نقل کرده است – حیات انبیاى حق از هر عیب و نقصى حتى قبل از مبعوث شدن مبرا بوده و پیامبرى نبوده که در عین آن همه زحمت و رنج روزانه، نمازى از نمازهایش قضا شده باشد.
**سیماى نماز، ص: 50@
1) بحارالأنوار 14 / 83 باب 5؛ ارشاد القلوب: 1 / 157.
2) تفسیر القمى: 2 / 234؛ بحارالأنوار: 14 / 103 – 98، باب 8، حدیث 1.