//سورة الاخلاص
[سوره الإخلاص(112): آیات 1 تا 4]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (3) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4)
بنام خداى بخشاینده مهربان
بگو یا محمد اوست خداى یگانه (1)
خدا بىنیاز (2)
نزاده و زاینده نشده (3)
و نیست او را همتا و همسال (4)
گفتهاند ارباب تحقیق و خرد
ذات بحت و بود محض است آن احد
مزد و مطلق از خصوص و از عموم
وز عروض و لا عروض و هر رسوم
مطلقست اعنى ز قید خاص و عام
نه بود وصف و نشان او را نه نام
جمله ز او آثار کثرت منتفى است
در حجاب لا تعین مختفى است
عاریست از وصف کثرت وحدتش
دور از شرط تعین نسبتش
هست یکتایى چنان یکتا که او
در عدد داخل شود بیگفتگو
از عددها وحدتش خارج بود
نى چو واحد در عدد داخل شود
حق زوجه واحدیت بىمقال
جامع کل صفاتست و کمال
در مقام واحدیت از جهات
میپذیرد علم و تعیین و صفات
واحدیت وصف ذات حضرتست
فرض در وى اعتبار کثرتست
یافت اندر واحدیت اعتبار
اسم و رسم و نعت و وصف از هر قرار
هست واحد از احد اول نزول
مر حقیقت از محمد «ع» در وصول
اى محمد در جواب مشرکان
که تو را گویند حق را ده نشان
این بتان ما بود پیدا که چیست
تو بما بنما که معبود تو کیست
گو تو ایشان را هو اللَّه احد
او نگنجد در اشارت در عدد
پاک و بیرون است از عین و عیان
نه اشارت میپذیرد نه میان
منفرد اندر صفات و ذات خویش
مطلق از ادراک مخلوقات خویش
شان او یکتایى است اندر وجود
نیستش ثانى بذات و وصف و بود
اندران حضرت خرد را راه نیست
ممکنى از هستیش آگاه نیست
نک ز اللَّه الصمد بشنو بیان
اوست معبود و پناه بندگان
هر وجودىراست بر وى احتیاج
او نباشد از وجودى لا علاج
بینیاز است از وجود غیر خود
کرد خلق او بر ظهور خیر خود
نیست فوقش آمرى او ناهیى
خلق را نز مشیتش آگاهیى
باشد از وصفش یکى لا جوف له
خورد و خواب آنجا ندارد هیچ ره
یا که من غیر شبیه آمد صمد
نیست مانندى مر او را در سند
نى از او زاید ولد یا هیچ چیز
نى ز چیزى گشته او زائیده نیز
نیست همتایى مر او را هیچ کس
هم نه عقلى را بدرکش دسترس
نه شبیه او راست در ذات و صفات
هم نه تغییر و تبدل از جهات
اعتقاد اینست پیدا و خفى
بارالها تو گواهى بر صفى (1)
1) تفسیر صفى، حسن بن محمد باقر صفیعلیشاه، ص838- 839، انتشارات منوچهرى، چاپ: اول، تهران، 1378 ش.