نماز، نشانه ی حکومت صالحان
اولین اجلاس سراسری نماز
مشهد مقدس
مهر ماه 1370
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تشکیل مجمعی از صاحب نظران برای اقامه ی نماز، یکی از شایستهترین و ضروری ترین کارهایی است که باید در جمهوری اسلامی صورت میگرفت. زیرا برپاداشتن نماز، نخستین ثمره و نشانه ی حکومت صالحان است و در رتبه ی بعد از آن است که نوبت به «زکات» به مثابه ی تنظیم مالی جامعه و ریشه کن کردن فقر، و نیز «امر به معروف و نهی از منکر» یعنی سوق دادن به نیکیها و بازداشتن از بدی ها میرسد.
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ- أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ- وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ- وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور(1) ؛ اقامه ی نماز فقط این نیست که صالحان، خود نماز بگزارند. این چیزی نیست که بر تشکیل حکومت الهی متوقف باشد؛ بلکه باید این ستون دین در جامعه به پا داشته شود و همه کس با رازها و اشارههای آن، آشنا و از برکات آن برخوردار گردند.
درخشش معنویت و صفای ذکر الهی، همه ی آفاق جامعه را روشن و مصفا کند؛ و تنها و جانها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن طمأنینه و استحکام یابند.
نماز، رکن اصلی دین است و باید اصلیترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد. حیات طیّبه انسان، در سایه ی حاکمیّت دین خدا، وقتی حاصل خواهد شد که انسان ها دل خود را با یاد خدا زنده نگهدارند و به کمک آن بتوانند با همه ی جاذبههای شرّ و فساد مبارزه کنند و همه ی بت ها را بشکنند، و دست تطاول همه ی شیطان های درونی و برونی را از وجود خود قطع کنند. این ذکر و حضور دائمی فقط به برکت نماز حاصل میشود و نماز در حقیقت، پشتوانه ی مستحکم و ذخیره ی تمام نشدنی در مبارزه ای است که آدمی با شیطان نفس خود که او را به پستی و زبونی میکشد، و شیطانهای قدرت که با زر و زور، او را وادار به ذلّت و تسلیم میکنند، همیشه و در همه حال دارد. هیچ وسیلهای مستحکمتر و دائمی تر از نماز برای ارتباط میان انسان با خدا نیست. مبتدی ترین انسان ها، رابطه ی خود با خدا را به-وسیله ی نماز آغاز میکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز میجویند.
این گنجینه ی ذکر و راز را هرگز پایانی نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود، جلوه و درخشش بیشتری در آن مییابد.
کلمات و اذکار نماز، هر یک خلاصهای است که به بخشی از معارف دین اشاره می کند و به طور مکرر و پیدرپی آن را به یاد نمازگزار میآورد. نمازی که با تدبّر در معانی و بدون سهو و غفلت گزارده شود، انسان را روز به روز با معارف الهی آشناتر و به آن دلبسته تر میسازد.
نورانیّت نماز، و رازها و رمزهای آن و درس هایی که در آن گنجانیده شده، و اثر آن در ساختن فرد و جامعه، چندان نیست که بشود در مقالی کوتاه از آن سخن گفت، بلکه چنان نیست که بی خبری چون من، بتواند از اعماق آن خبری آورد.
آن چه من با قلم قاصر و معرفت ناچیز خود میگویم آن است که مردم ما و جامعه ی ما، و به خصوص جوانان ما که اکنون بار امانت سنگینی را بر دوش گرفتهاند؛ باید نماز را منبع قدرتی لایزال بدانند، و در برابر جبهه ی فساد و بیعدالتی و کج روی که امروز بشریت را تهدید میکند، از نماز و یاد خدا نیرو بگیرند . میدان مبارزهای که امروز پیش روی ماست، ما را به تکیهگاه مستحکم ذکر خدا و امید و اعتماد به او، بیش از همیشه و بیش از همه، محتاج میسازد، و نماز آن سرچشمه ی جوشانی است که این امید و اعتماد و قدرت معنوی را به ما میبخشد.
نمازِ با حضور و با توجه، نمازی که از یاد و ذکر، سرشار است، نمازی که آدمی در آن با خدای خود سخن میگوید و به او دل میسپارد، نمازی که والاترین معارف اسلام را پیوسته به انسان میآموزد؛ چنین نمازی انسان را از پوچی و بیهدفی و ضعف میرهاند و افق زندگی را در چشمش روشن میسازد و به او همّت و اراده و هدف میبخشد و دل او را از میل به کج روی و گناه و پستی نجات میدهد. از این رو است که نماز در همه ی حالات، حتی در میدان نبرد و در سختترین آزمایش های زندگی، اولویت خود را از دست نمیدهد. انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصههای خطر، محتاجتر.
حقیقت آن است که در کار معرفی نماز، کوتاهیهای زیادی شده است و نتیجه آن که نماز هنوز جایگاه شایسته ی خود را، حتی در نظام اسلامی ما، به دست نیاورده است.
این مسؤولیت سنگین، بر دوش دانشوران و آشنایان به معارف اسلامی است که نماز را به همه، به خصوص به نسل جوان بهتر بشناسانند؛ از کودک دبستانی تا پژوهشگر دورههای عالی، هر یک فراخور ذهن و معرفت خود، میتوانند در راه شناختن نماز و رازهای آن قدم هایی بردارند و با ناشناختههایی آشنا شوند، حتی عرفای بزرگ نیز برای سالکان وادی معرفت، اسرار الصلوة نوشته و آموخته اند؛ یعنی اعماق این اقیانوس همچنان ناشناخته و پیمودنی است. در جامعه ی ما فصل مهمّی باید در معرفی نماز در همه ی سطوح گشوده شود. رسانهها و به خصوص صدا و سیما با شیوههای گوناگون، نماز را معرفی و یادآوری کنند. همه جا و همیشه در رادیو و تلویزیون، نماز در اولویّت گذاشته شود و شوق ایمان و عطش یاد خدا در دل ها پدید آید. در کلاسهای دروس دینی مدارس و دانشگاه ها، درس نماز جایگاه خود را بازیابد و سخنان سنجیده و افکار بلند در بازشناسی نماز فراهم و در معرض ذهن و دل دانشجویان و دانش آموزان گذاشته شود.
فلسفه ی نماز و تحلیل رازها و رمزهای آن با زبان هنر، در معرض دید همگان قرار گیرد تا هر کس به قدر ظرفیّت خود از آن متمتّع گردد. کتاب ها و جزوهها در سطوح مختلف و از دیدگاههای گوناگون به وسیله ی محقّقان و عالمان به سلک تحریر درآید و مایه ی کارهای هنری و ادبی گردد.
فصلی نیز باید برای آسان کردن انجام نماز گشوده شود:
در همه ی مراکز عمومی، مدارس، دانشگاه ها، کارخانهها، سربازخانهها، فرودگاه ها، ایستگاه های قطار، ادارات دولتی و امثال آن، جایگاه های مناسبی برای نماز پیشبینی شود. مساجد و نمازخانهها پاکیزه و مرتب و رغبت انگیز باشد. نماز در وقت فضیلت و به جماعت گزارده شود. در هر محیطی، برجستگان و بزرگان آن بر دیگران پیش قدم شوند و عملاً اعتنا به نماز را به دیگران بیاموزند. و خلاصه در همه جا حرکت به سمت نماز و شتافتن به نماز محسوس باشد.
با این مقدمات، به خواست خداوند متعال و با توجهات و ادعیه ی زاکیه ی حضرت ولیالله الأعظم (روحی فداه (، کشور و جامعه ی ما به هدف های والای نماز نزدیک میشود و از برکات آن بهره میگیرد.
در پایان لازم میدانم از فراهم آورندگان این مجمع و همه ی کسانی که با وقوف بر اهمیّت نماز، در راه اقامه ی آن تلاش میکنند، مخصوصاً از جناب حجتالإسلام آقای قرائتی که دلسوزانه و عاشقانه در این راه گام برمیدارند، صمیمانه تشّکر کنم و قبول حضرت حقتعالی را برای این کوشش های مخلصانه، مسئلت نمایم.
والسلام علیکم و رحمةالله
سید علی خامنهای
16/7/1370
نماز، بهشت خلوت انس
دومین اجلاس سراسری نماز
مشهد مقدس
شهریور ماه 1371
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجت الإسلام آقای قرائتی (دامت افاضاته)، بسیار از جناب عالی و همکارانتان متشکرم که همّت کرده و دومین مجمع اقامه ی نماز را برای گسترش دادن فرهنگ نماز و استحکام بخشیدن پایههای آن در جامعه ی اسلامی ایران، فراهم آوردهاید. و امیدوارم همگی مأجور و به هدف مقدس خود نائل گردید.
امسال اگر این جانب باید پیامی به شما و آن مجمع محترم بدهم، این پیام آن است که همه، کوشش خود را برای تحقق توصیههای مندرج در پیام سال گذشته به اولین مجمع، بکار برید و از این که آن ها فقط نقشی بر کاغذ و الفاظی برای شروع بحث بمانند، مانع شوید.
بیشک ناگفتههای باب نماز بسیار است و قاصری چون این جانب کوچکتر از آن است که به همه ی آن معارف دست یابد، چه رسد به این که آن را در پیامی یا پیام هایی بگنجاند و امید است به فضل الهی و دستگیری حضرت ولی عصر ) ارواحنا فداه ) راه درک و تفهیم آن به دیگران بر دل های نورانی و با معرفت هموار گردد.
لیکن یکی از آن چه شناخته و دانستهایم، راه شناخت بیشتر را به روی ما باز میکند و معرفت ما را روشن تر و بیشبههتر میسازد.
گزارش ها، گویای آن است که از سال گذشته تاکنون قدم های عملی قابل تقدیری در این راه برداشته شده است ولی این از آن چه حق عظیم نماز در ایران اسلامی میطلبد بسی کمتر است. ان شاءالله همکاری همه ی دستگاههای اسلامی، اعم از : آموزش و پرورش و دانشگاهها و صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و مطبوعات و دیگر نهادها و سازمانهای مؤثر بتوانند شما را در مقصود مقّدستان یاری دهد. توفیق همگان را از خداوند خواستارم.
سید علی خامنهای
21/6/1371
نماز، پیوند خلق و خالق
سومین اجلاس سراسری نماز
بابلسر
شهریور ماه 1372
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خدا را سپاس که تلاش مبارک شما دستاندرکاران ترویج فریضه نماز به سومین سالگرد رسید و کاری با چنین اهمیت، به اهتمامی پیگیر و خستگی ناپذیر پیوست.
راز موفقیت در دسترسی به هدف های بزرگ و والا، همین پی گیری و استمرار در طلب است، این درس بزرگ را نیز در یکی از آثار مناجاتی مولای پرهیزگاران میآموزیم که:
«وَ هَبْ لِیَ الْجِدَّ فِی خَشْیَتِکَ وَ الدَّوَامَ فِی الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِک …»(2)
نماز در عرصه ی تکاپوی لایزال و ناگزیری که بشر بدان مأمور بلکه مطبوع گریده است، بزرگ ترین فریضه و مؤثرترین ابزار است. شاید برخی این خصوصیت را برای نماز فقط در میدان تکاپوی فردی به سوی کمال، شناخته و از نقش آن در صحنه جهاد جمعی و اجتماعی و در برابر معارضان پرقدرت دنیایی سخنی نشنیده باشند.
از این رو باید دانست که پای مردی در همه گونه رویارویی، وابسته به آن است که دل ها و ارادهها از صفا و توکل و اعتماد به نفس و امید به فرجام، لبریز باشد، و نماز سرچشمه جوشانی است که این همه و بسی فیوضات دیگر را بر دل و جان نمازگزار سرازیر میکند و از او انسانی روشن ضمیر و ثابت قدم و بیدغدغه و امیدوار میسازد.
این که در قرآن و سخن والای پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم نماز، بازدارنده از فحشاء و منکر و معراج مؤمن و تقرب دهنده پرهیزگار و در یک سخن، بهترین نهاد دین معرفی شده و پیامبر مکرم، آن را روشنی چشم خویش خوانده است، باید ما را در فهم عظمت نماز به تأمل و ژرف نگری بیشتر بکشاند.
البته این نکته نیز شایان ذکر است که نماز همین بر زبان راندن کلمات و گزاردن حرکاتی معین نیست. آن همه فیض و برکت، بر پدید آوردن امواج صوتی و اعمال بدنی بی آن که روح ذکر و توجه در سراسر این کالبد دمیده باشد، مترتب نمی گردد، اگرچه حداقّل تکلیف با آن ساقط میگردد. روح نماز، یاد خدا و خشوع و حضور در برابر اوست و این کلمات و اعمالی که با تعلیم الهی بر مکلف، واجب گشته است، بهترین قالب برای آن روح و نزدیک ترین راه به آن سر منزل مقصود است.
نماز بیذکر و حضور، کالبدی بیروح است که اگر چه نام نماز بر آن، مجاز نیست، لیکن اثر و خاصیت نماز نیز از آن مترقب نیست. از این حقیقت، در آثار دینی با عنوان «قبولی نماز» سخن رفته است، و چنین آمده است که از یک نماز که تو میگزاری، تنها هر آن چه با حضور و توجه آورده شده، قبول است و بس.
اینک نماز، موهبتی بی بدیل و سرچشمه ی فیضی لایزال، در اختیار ما است که با آن، نخست از خویش و سپس از هر آن که بدو مهر میورزیم، انسان صالح بسازیم، این دروازهای است گشاده به عرصهای پهناور و مصفا. دریغ است که آدمی عمری را در جوار بهشت مصفائی بگذارند و سری بدان نکشد و عزیزان خود را بدان سوق ندهد. وحی الهی به پیامبر عظیم الشّأن صلی الله علیه و آله و سلّم چنین فرمان داد:
«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا»(3)
امروز همه شما خود را طرف این خطاب بشمرید و نماز را، حقیقت مقدس و گوهر درخشان را، که عطیه الهی به امت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است قدر بشناسید.
در این وظیفه، هر کسی سهم ویژهای دارد:
پدران و مادران با گفتار و کردار خود، فرزندان را به نماز تشویق و راهنمایی کنند.
معلمان، شاگردان مدارس و دانشگاه ها را در سمت و سوی این حقیقت درخشان به حرکت وادار نمایند.
فضلا و علماء و روحانیون محترم، امامت جماعت در مراکز آموزشی و اقامتگاههای دانشجویان، برای نسل نو را فرصتی مغتنم بشمرند.
نویسندگان کتابهای درسی، رازها و رمزها و درس های نماز را در کتابهای درسی بگنجانند.
وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و صدا و سیما از هنر به ویژه هنر سینما برای نشان دادن گوهر نماز و چهره نماز گزار بهره بگیرند. هنرمندان عزیز با زبان شعر و قصه و نقاشی و جز این ها، و با آفرینش آثار هنری با کیفیت، بلکه برجسته، دست چیره هنر را به کاری چنین شایسته مشغول سازند.
در مدارس، معلمان و مدیران، و در همه ی مراکز، مسؤولان، با حضور خود در صفوف نماز، نمازگزاران را تشویق کنند.
در گردهمایی های علمی و فرهنگی و آموزشی و تبلیغی، نماز را در وقت خود همچون الهام بخش صداقت و هدایت به جای آورند.
نویسندگان و گویندگان دینی درباره ی نماز و مفهوم و فلسفه و هدف و آثار و برکات و احکام آن بگویند و بنویسند.
مردم، مساجد را با حضور در نمازهای جماعت که بهترین شیوه ی نمازگزاردن است، رونق بخشند. در همه ی بناهای عمومی و جای هایی که همواره به طبع حال، مردمی در آن گرد می آیند؛ مانند فرودگاهها و ایستگاه های قطار و بندرها و عزیمتگاههای خودروهای همگانی و ادارات دولتی و بوستان های شهری و مانند این ها، نمازخانهها یا مساجدی بنا کنند و افزون بر این، مردم، هر زمین پاکیزه و مناسبی را به هنگام درآمدن وقت نماز، مسجد بشمار آورند و در آن به نماز بایستند.
از این گونه کار برای هر کسی و قشری از مردم هست که هر کس باید کنکاش کند و سهم خود را از این فریضه همگانی را بیابد و بدان دست زند.
در چنین وضعی است که جامعه اسلامی ما توانسته است نماز را اقامه کند و مصداق این آیه کریمه گردد که:
الّذین َ الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ- أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ- وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ- وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور. (1)
توفیق همه آحاد مسلمان را در درست انجام دادن این وظیفه ی الهی مسئلت میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
16/6/1372
نماز، نشانه ی حق گزاری
چهارمین اجلاس سراسری نماز
شیراز
شهریور ماه 1373
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با فرا رسیدن موسم گردهمایی های سالیانه ی نماز، بار دیگر فضای فرهنگی کشور با نام و یاد همگانی این فریضه ی عظمی، معطّر و منوّر گردیده است. همان طور که مژده قیام نماز، پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله را – چنان که در حدیث آمده است – به وجد می آورد و به بلال، مژده رسان همیشگی نماز، میفرمود: «أَرِحنا یا بلال !» یعنی ای بلال! دلم را با اذان که مژده ی نماز است، راحت بخش ! همان طور هم بزرگداشت نماز و گستردن و بلند کردن نام آن، دل بندگان خدا را وجد و نشاط میبخشد و ابرهای تیره ی ملال و اضطراب را از آفاق آن، پراکنده میسازد، و این برخاسته از ویژگی خود نماز است که مایه ی آرامش دل ها و برطرف کننده ی نگرانی ها و دغدغههای روحی در نمازگزار است.
باری، اینک دو سه سالی است که به همّت مردان صاحب همّتی، ایران اسلامی به سوی حق گزاری نماز پیش میرود. اگرچه ایرانیان مؤمن، هرگز به نماز پشت نکرده و این نعمت بزرگ خدا را ناسپاسی ننمودهاند، لیکن حق نماز نیز غالباً چنان که باید، گزارده نشده است و اکنون این امید کم کم در دل پدید میآید که در آیندهای نزدیک – به خواست خدا – نماز به درستی حق گزاری شود.
پدیدههای زیبایی چون: اقامه ی نمازهای جماعت در سطح شهرها، در میدانها و بوستان ها و ورزشگاهها، ساختن تالارهای بزرگ و مناسب نماز در برخی و ساختن یا آماده کردن نمازخانه در برخی دیگر از جاها، گرد آمدن بیش از پیش مردم و به ویژه جوانان در بسیاری از مساجد، برپا داشتن نماز جماعت در ظهر عاشورا در میان مراسم عزاداری، نوشتن کتاب های بسیار در باب نماز و جز این ها، همه و همه برانگیزاننده های آن امید بزرگ است.
نشانه ها و شاخص هایی هست که هرگاه و هرجا دیده میشوند، میتوان گفت: حق نماز، گزارده شده است.
نخست همگانی شدن نماز است. ناسپاسی بزرگی است که، کسی در محیط اسلامی به سر برد و نماز را که برترین وظیفه ی هر مسلمان است، به جا نیاورد. چنین کسی نزد خدا و نزد بندگان خدا روسیاه و در حق خود، مقصر است، چرا که خویش را از برکات نماز محروم ساخته و درباره ی نماز کوتاهی کرده است. آن گاه که در جامعه ی اسلامی همگان،از پیر و جوان و نوجوان، و در هر موقعیت اجتماعی یا خانوادگی، و در همه ی شرایط زمانی و مکانی و جوّی و در آسایش و در رنج و شادی و غم، نماز را چون پایه ی دین و بخشی از زندگی یک مسلمان، به جای آورند و به هیچ بهانه، عمداً آن را ترک نکردند، مهم ترین نشانه ی حق گزاری نماز آشکار شده است.
نشانه ی دیگر، نیکو به جای آوردن نماز است، یعنی با توجه به معنی و مفهوم کلمات نماز و همراه با خشوع و حضور. و این روح نماز است که بدون آن، نماز کالبدی است بی جان، و اگرچه ساقط کننده ی اقلّ تکلیف، ولی نه برآورنده ی همه ی هدفها و مقاصد تشریع، این یک، البته نیازمند آموزش و نیز تمرین است و اگر به کمک الهی، تأمین شود، عمق روحیه ی دینی و برکات فراوان ایمان و عمل را با خود تأمین خواهد کرد.
نشانه ی دیگر، آبادی مساجد و افزایش نمازهای جماعت است، و این به معنای بروز برکات نماز در سطح همکاری و همدلی اجتماعی است.
بیشک این فریضه نیز با همه ی اتّکالش به عامل درونی یعنی توجه و ذکر و حضور، همچون دیگر واجبات دینی، ناظر به همه ی عرصه ی زندگی انسان است و نه به بخشی از آن، یعنی زندگی فردی و شخصی هر کس و آن جا که پای فعالیت و نشاط دسته جمعی افراد جامعه به میان میآید، نماز همچون گرم ترین و پرشور ترین عبادت دسته جمعی، نقش بزرگی را بر عهده می گیرد.
مظهر این خصوصیت، همین نمازهای جماعت پنج گانه و نماز جمعه و نمازهای عید است.
نشانه ی دیگر، مطرح شدن نماز در عرصه ی مطالعات و تحقیقات علمی است.
همان طور که بحث فقهی درباره ی نماز و مقدمات آن، طولانی ترین مباحث فقهی درحوزههای علمیه را تشکیل میدهد، بحث کلامی و عرفانی و اجتماعی نماز نیز باید سلسله ی مهمّی از مباحث دینی مطرح در سطح جامعه را پدید آورد. آگاهان دینی و محققان و نویسندگان دراین باره مقالات و تحقیقات و کتاب هایی فراهم کنند و بحث نماز به طور مکرر در همه ی جایگاههای تبلیغ دین، با زبانها و شیوهها و از زاویه های گوناگون مطرح گردد. در کتاب های درسی دوره های مختلف، به تناسب فصل، فشرده یا گسترده ولی به هر حال، عمیق و متینی درباره ی نماز گنجانیده شود.
در صدا و سیما، نماز همچون موضوعی که باید به همه آموخت، تلقی گردد و در برنامهای جداگانه یا در دل برنامه های گوناگون، از آن سخن رود و اعماق و رازها و درس های آن برای همه ی مردم بیان گردد. در سخنرانی های دینی در مساجد و غیره، بارها و بارها معارف نماز نیز همچون مسائل آن بازگو شود.
نشانه ی دیگر آن است که در همه ی جای ها و ساختمان های عمومی و دولتی، نمازخانه ای در خور دیده شود و نمازگزاردن در همه جا برای همه، کاری در دسترس به شمار آید.
نشانه ی دیگر آن است که بزرگان جامعه و کسانی که چشم ها به آن ها دوخته شده و انگشت ها آن ها را نشانه کرده است، در مراکز همگانی نماز دیده شوند و نمازخانههای مراکز عمومی، ویژه آدم های بی کار یا فرودست شمرده نشود.
و نشانههای دیگری که با تدبّر میتوان بدانها دست یافت.
هر گاه این نشانهها، همه در جامعهای پدید آید، به حق باید گفت که حق نماز در آن جامعه ادا شده است و هر چه این نشانهها بیشتر باشد گرایش به حق گزاری نماز بیشتر است.
این جانب با دعا برای دست اندرکاران این حرکت الهی و به ویژه برای جناب حجت الإسلام آقای قرائتی که تلاش عظیمی را وقف این کار کردهاند، و تشکر از کسانی که به این دعوت حق پاسخ مثبت گفتهاند و به ویژه از عزاداران عاشورای حسینی امسال که در روز عاشورا جلوه ی باشکوهی از نمازگزاری را نشان دادند، از خداوند متعال خواهانم که کشور ما و مردم ما را در این فریضه ی بزرگ نیز مانند بسی کارهای مهم دیگر، الگو و نمونه ی برتر سازد و ادعیه ی زاکیه ی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و عجل الله فرجه را شامل حال ملّت و کشور فرماید.
و السّلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
10/6/1373
نماز، روح پرستش و خضوع
پنجمین اجلاس سراسری نماز
تبریز
شهریور ماه 1374
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اکنون چند سالی است که چنین روزهایی در کشور ما، موسم نماز است، یعنی فضای سراسر کشور به عطر دلانگیز یاد و نام نماز، آغشته است و انسان هایی روشن بین و با ایمان، با شور و نشاط همه جا از نماز میگویند و به نماز فرا میخوانند و برای اقامه ی نماز، مجاهدت میکنند، این تلاش مبارک، شایسته ی آن است که از سوی همه ی کسانی که به حیات طیبه ی اسلامی و زندگی در سایه ی حقّ و عدالت دل بستهاند، گرامی داشته شود و به پیوسته ماندن آن، کمک شود.
اقامه ی نماز در کشوری که پرچم اسلام را بر فراز سرخویش برافراشته و به حاکمیت اسلام مفتخر گردیده، یکی از واجب ترین فرایض است. زیرا همه ی هدف های یک جامعه ی نیکبخت از قبیل: تأمین عدالت اجتماعی، دستیابی به رفاه عمومی و شکوفایی مادی، پرورش استعدادها و خلاقیتها در آحاد مردم، برخورداری از دانش و بینش و تجربه، عزت و استقلال و اقتدار ملی ، گسترش اخلاق انسانی و روابط سالم میان آحاد مردم و دیگر هدفهای والا، در صورتی تأمین میشود که تربیت فردی و تهذیب اخلاقی در آحاد مردم به ویژه در کارگزاران امور کشور، تأمین شود و انسانهایی پاک و برخوردار از همّت و توکّل و اخلاص و صبر و سخت کوشی در آن جامعه باشند که به یاری این پشتوانه ی روحی، توانایی برداشتن بارهای سنگین را دارا باشند و در برابر موانع گوناگون و به ویژه امواج فساد و تباهی، یارای ایستادگی داشته باشند. هر چه شمار این گونه انسان ها در جامعه و کشوری بیشتر باشد. افق آینده ی آن جامعه و آن کشور، روشنتر و حرکت به سوی نیکبختی در آن جامعه و آن کشور ممکنتر و آسان تر خواهد بود.
اهمیّت نماز و یکی از رازهای پا فشاری بر آن در معارف اسلامی را از آن چه گفتیم، میتوان دانست، زیرا نماز، برترین چیزی است که میتواند همه ی افراد جامعه ی مسلمان را، به تهذیب اخلاقی و تعالی روحی و معنوی برساند.
سه خصوصیت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذیب نفس و پرورش روانی انسان ها پدید میآورد:
نخست آن که نماز، با شکلی که در اسلام برای آن معین گشته یعنی حرکات و اذکار مخصوص، به طور طبیعی، نمازگزار را به دوری از گناه و آلودگی فرا میخواند:
«اِنَّ الصلوةَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر»(4)
این فراخوانی پیوسته، توانایی آن را دارد که هر کس را از منجلابها، رها سازد و عروج بخشد.
دوم آن که در او روح پرستش و خضوع در برابر حضرت باری تعالی را که محبوب حقیقی و فطری هر انسان است، زنده میکند و غبار فراموشی از این حقیقت درخشنده را که در ژرفای فطرت او نهاده شده است، میسترد.
سوم آن که به جان و دل نمازگزار، آن آرامش و اطمینانی را که شرط اصلی موفقیت در همه ی عرصههای زندگی است، هدیه میکند و تزلزل و اضطراب را که مانع بزرگی در راه اقدام مجدّانه برای پرورش اخلاقی است، از او دور میسازد.
هر یک از سه خصوصیتی که گفته شد در خور آن است که با تدبّر و ژرف نگری دیده و سنجیده شود و از این راه، بسیاری از معارف نماز آشکار خواهد شد.
اکنون هنگامی که میبینیم نماز با این ویژگی ها و کارسازی استثناییاش، گستردگی به اندازه ی گستره ی همه ی جامعه ی اسلامی دارد، یعنی همه در هر حال و هر جا وظیفه دارند آن را به جای آورند و هیچکس، هرگز از قلمرو این فریضه ی الهی بیرون نیست، در مییابیم که اندازه ی تأثیر آن در تأمین شرط نیکبختی یک ملت و یک جامعه، چقدر زیاد است.
حقیقت آن است که هرگاه در میان مردمی نماز با همه شرائطش رواج داشته باشد همین یک واجب الهی آنان را تدریجاً به همه نیکبختی میکشاند و خیمه دین را در زندگی آنان بر پا میسازد.
ناگفته نگذاریم که این همه، درباره ی نمازی است که با روح آن یعنی توجه و حضور قلب به جای آورده میشود. چنین نمازی، نمازگزار را با همه ی آفرینش، هماهنگ و همسو میسازد و راه را برای تحقق سنتهای الهی در طبیعت و تاریخ باز میکند، چرا که در بینش اسلامی همه ی آفرینش در حال تسبیح و عبودیت حضرت حق است:
یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِیالأَرضِ(5)
توصیه ی مؤکّد این جانب به همه، به ویژه جوانان، آن است که خود را با نماز مأنوس و از آن بهرهمند سازند. یعنی این که نماز را با توجه به معنی و با احساس حضور در محضر پرودگار متعال «جَلَّت عَظَمَتُه» به جای آورند و این کار را با تمرین بر خود هموار و آسان سازند تا بتوانند نوافل، مخصوصاً نافله نمازهای صبح و مغرب را نیز ادا کنند و اگر هنوز در میان کسان و نزدیکان و دوستان آنان، کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد، او را از این گناه بزرگ و خسارت عظیم بازدارند و این کار را با زبان خوش و رفتار حکیمانه انجام دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصاً نوجوانان، مسؤولیت بیشتری دارند.
این جانب در پیام نماز سال های گذشته، توصیههایی به دست اندرکاران و مسؤولان دستگاه های گوناگون در باب نماز کردهام، بجا است هیأتی از این مجمع نماز، درباره ی آن ها به جست وجو و فحص پردازد و گزارشی از چگونگی و اندازه ی تحقق آن خواستهها فراهم آورد.
در پایان با دعا برای همه ی شما عزیزان دستاندرکار مسأله ی نماز، امیدوارم زحمات شما مقبول الهی و منظور نظر حضرت ولیالله الأعظم ارواحنا فداه و سلام الله علیه باشد.
و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سید علی خامنهای
14/6/1374
نماز، راهی به سوی کامیابی
ششمین اجلاس سراسری نماز
زنجان
شهریور ماه 1375
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خداوند متعال را سپاس میگویم که دل های نورانی و پاکیزهای را به کار نماز و ترویج و برپاداری آن، برانگیخته و شوق مجاهدت و تلاش مخلصانه در این راه را به آنها بخشیده است. ثمره ی کوششهای هوشمندانه جمع شما در این چند سال، آن شده است که نماز که مظهر کامل پرستش و نیایش و رازگویی و نیاز جوئی و عشق و ایمان به محبوب فطری عالم وجود است، پرتوی درخشان تر و حضوری برجستهتر در ذهن و عمل جامعه ی اسلامی ما یافته است. اکنون بحمدالله در بسیاری از جاهایی که جماعت مردم در آن گرد میآیند و به ویژه مراکز گردآیی جوانان مانند مدارس و دانشگاهها و سربازخانهها و بوستانها و نیز دانشگاههای دولتی و راهها و غیره، نماز ، حاضر و بارز و چشم و دل نواز است. نوشتهها و گفتههای بسیار در رسانهها و در کتاب ها و درسها و برنامههای هنری و تبلیغی، به نماز میپردازد و ذهنها و دل های کسان بی شماری را به این تکلیف شیرین و دل نشین، متمایل میسازد و به گزاردن آن وا میدارد.
شک نباید کرد که این، راهی است به سوی کامیابی و توفیق در همه ی مهامّ شخصی و اجتماعی، راهی است به سوی سعادت و فلاح «قَد اَفلَحَ المُؤمِنونَ، الَذیِنَ هُم فِی صلوتِهِم خاشِعونَ»(6) چه افراد و جماعاتی که با شناختن قدر و جایگاه ذکر و خشوع و انابه- که نماز مظهر کامل آن است- و همراه کردن کار و ابتکار دنیائی با آن، به قلههای تعالی و کمال رسیدند، و چه بیخبران و کوتهنظرانی که با غفلت از این راز بزرگ هستی، خود را از سعادت کامل محروم ساختند و چه در صورت تلاش و کار مادی و چه در صورت بی کارگی و تنبلی، هر جا به گونهای خود را در منجلابهای محرومیت و ناکامی غرقه ساختند.
انسان هایی که تلاش و مجاهدت در عرصه ی زندگی بشری را با یاد خدا و انس با او و عشق به او همراه میسازند، خوشبختی در معنای حقیقی آن را درمییابند و آن را برای جسم و جان خود فراهم می کنند.
شما برادران و خواهرانی که به امر نماز همّت گماشتهاید از این دیدگاه، در تدارک بزرگ ترین خدمت به مردم و کشور خود هستید و بیگمان، ملت ما از معرفت به نماز و عمل به آن بهرههای بزرگ در همه ی عرصههای زندگی خود خواهد برد.
مسؤولان محترم اقامه ی نماز گزارش امید بخشی از به کار بستن سفارشهای قبلی درباره ی نماز دادهاند. این جانب پس از سپاس از آنان و از همه ی بخشهایی که به آن سفارشها جامه ی تحقق پوشاندهاند، به همه ی دستاندرکاران این مهمّ و دیگر مدیران و مسؤولان کشور توصیه میکنم که:
1- برای تبیین ژرفای نماز و معرفی رازها و زیباییهای آن، دست به تلاش پیگیر و همه جانبهای زده شود. در کتابهای معارف دانشگاه ها و کتب درسی دورههای پیش از دانشگاه و جزوههای کوچک و قابل فهم همه، سخنان نغز و پرمغز و مضمونهای تازه ی فراوان در این باره وارد شود.
2- احکام فقهی نماز به صورت آسان و روان منتشر شود و جزوهها و نوارهای صوتی و تصویری مناسب برای فرستادن به میان ملتهای دیگر، آماده گردد.
3- اذان از حنجره اشخاص خوش صدا در همه جا پخش شود و هیچ شهر و محلهای محروم از آهنگ اذان نماند.
4- مساجد، به شکل شایسته غبار روبی شود و خدمت به مسجد، کاری مردمی و همگانی شمرده شود.
5- نماز صبح در مساجد اقامه شود.
6- نمازهای جمعه در هر شهر با شرکت فرزانگان و اصحاب معرفت در ستادهای آن، پربارتر گردد.
7- مدیران دستگاه های اداری و دولتی، خود متصدی اقامه ی نماز در آن دستگاه ها شوند.
8- در سربازخانهها، آموزش نماز و عمل به آن از آن چه هست، جدی تر گرفته شود.
9- در میان جاده های بیابانی، مسجد به قدر کافی ساخته شود و در شهرهای سر راه در همه ی بیست و چهار ساعت، مسجد باز و آماده وجود داشته باشد.
10- در شهرها و شهرکهایی که تازه ساخته میشود، مسجد جامع، نخستین بنا و مرکز حقیقی شهر قرار گرفته و ساخته شود.
11- در همه ی اجتماعات با فرارسیدن وقت نماز، نماز به پاداشته شود و اجتماعاتی که به خاطر انبوهی آن یا به هر جهت دیگر قادر به این کار نیستند برنامه ی زمانبندی آن ها جوری تنظیم شود که با وقت نماز تصادف پیدا نکند.
12- و به طور خلاصه، وضع شهرها و روستاهای کشور را جوری کنید که هر کس که تازه وارد آن میشود،آن را محیط اهتمام به نماز و جایگاه اقامه ی آن بداند.
توفیقات همه ی شما را از خداوند خواستارم.
سید علی خامنهای
31/6/1375
نماز، برترین اعمال
هفتمین اجلاس سراسری نماز
ارومیه
مهرماه 1376
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در میان مجموعه ی وظایف خطیری که با استقرار حاکمیت الهی در نقطهای از زمین، بردوش مؤمنان و بندگان زبده ی خداوند قرار میگیرد، قرآن، اقامه ی نماز را شأنی ویژه بخشیده و آن را در صدر فهرست، جای داده است:
الّذین َ اِن مَکَّناهُم فِی الاَرضِ أَقآمُوا اَلصَّلوةَ … (7)
اگر برپاداشتن نماز در میان مردم، نقشی بنیانی نمیداشت و همچون پایه ی استواری برای پیشبرد هدفهای بزرگ نظام اسلامی به شمار نمیآمد، چنین تأکید بلیغی بر اهمیت نماز نمیشد.
حقیقت آن است که نماز با نقش عظیم تربیتی، با تأثیر شگرف در ایجاد آرامش و سکینه ی قلبی مؤمنان، با دمیدن روح توکل و تقوا و اخلاص در نمازگزار، با ایجاد فضای تقدس و معنویت در پیرامون نماز گزار که موجب دوری او و دیگران از گناه است، و با درس های معرفتی گوناگون که در الفاظ و اذکار آن نهفته است، بسی بیش از صرفاً یک وظیفه ی شخصی، و در واقع دارای نقش کلیدی در اداره ی فرد و جامعه است.
تأکیدهای بلیغی که برگزاردن این واجب شده؛ و حتی پدر و مادر موظف شدهاند که فرزند خود را از دوران کودکی با آن مأنوس سازند، در میان همه ی واجبات دینی، بینظیر است، و این به خاطر نقش استثنایی نماز در تنظیم انگیزههای روانی فرد و تأمین فضای مساعد برای تحمل بارهای سنگین وظیفه، در جامعه است. با توجه به همه ی این جهات، به-حق باید نماز را برترین اعمال دانست و صلای «حَی َّ عَلی خَیرِالعَمَل» را در بانگ نماز، سخنی حکمت آمیز به حساب آورد. نماز است که مایههای لازم ایثار و گذشت و توکل و تعبد را که پشتوانه ی حتمی واجبات پرخطر و دشوار همچون جهاد و نهی از منکر و زکات است، در روح آدمی پدید میآورد و او را شجاعانه بدان میدانها گسیل میدارد. هنگامی که به خاطر هجوم دشمن، فریضه ی جهاد اهمیت مییابد، یا بر اثر دشواری زندگی قشرهایی از مردم، فریضه ی زکات و انفاق، همه را مخاطب میسازد، یا به اقتضای تلاش دشمن در عرصه ی فرهنگ و اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر، واجب همگانی میشود، در همه ی این شرائط، نماز، نه فقط از شأن «خیرالعملی» فرو نمیافتد، بلکه به مثابه پشتوانه ی روحی و معنوی همه ی مجاهدتها و ایثارها و خطرپذیریها، بر اهمیت آن افزوده میشود.
امروزه با سیطره ی نظم ماشینی بر همه ی جامعههای بشری، انسان و انسانیت ها سخت در فشارند. آحاد بشر در چنین نظمی ناگزیرند آهنگ زندگی فردی و اجتماعی را، با نواخت سنگین و روح گداز ماشین، همسان و یک آهنگ کنند. رحم و مروّت و گذشت و ایثار و بسی ارزشهای اخلاقی دیگر، در این همنواختی است که کم تأثیر و بیرنگ میشود، و خانواده و اخلاق همزیستی مهرآمیز خانوادگی، در چنین وضعی است که پایمال و منهدم میگردد. از ده ها سال پیش دلسوزان و تیزبینان، حتی در قلب محیط تمدن صنعتی و ماشینی، این خطر را احساس کرده و هشدار دادهاند، و با تأسّف، هنوز میلیونها انسان- به ویژه جوانان که احساسات لطیفتر و روحیه ی آسیب پذیرتر دارند- در این بلای بزرگ همچنان بیدفاع و بیعلاجاند.
نیاز به رابطه ی معنوی با خداوند رحیم و کریم، بدین جهت امروز برای مردم دنیا از همیشه حادتر و جدیتر است و نماز برترین و کارآمدترین وسیله برای تأمین این نیاز است. بشریت امروز به نماز خالص و کامل و پرشور اسلامی، از همیشه نیازمندتر است و شما مسؤولان امر ترویج نماز، باید به کمک الهی بتوانید، نه فقط نسل رو به رشد و بالنده ی جوان کشورمان، بلکه همه ی جان های نیازمند و کامهای تشنه ی بشر متحیر در سراسر جهان را، اشباع کنید و از سرچشمه ی فیّاض نماز بهرهمند سازید.
این جانب ضمن تقدیر از زحمات شما عزیزان که سال به سال، گستردهتر و بارآورتر میشود، شما و دیگر مسؤولان و همه ی ملت عزیز را به نکات زیر توصیه میکنم:
1- آشنایان با معارف اسلامی، شأن نماز و روح و محتوا و گستره ی تأثیر آن را در جان فرد و مجتمع را با شیوههای رسا، تبیین کنند، و به ویژه هنرمندان برای این مقصود از ابزار کارآمد هنر بهره بگیرند.
2- پدر و مادرها، کودکان و نوجوانان را با صورت و معنای این فریضه آشنا سازند و اگر باید از دیگران کمک گرفت، کتابهای شیرین و آسان فهم را برای کودکان خود بخوانند.
3- معلمان مدارس در هنگام نماز، نوجوانان پسر و دختر را به حضور در نمازخانههای مدارس تشویق کنند و خود پیش از همه به نماز بشتابند.
4- مسؤولان پرورشی مدارس، نماز را در رأس برنامههای پرورشی به شمار آورند.
5- مسؤولان ورزش کشور، محیط ورزش را با یادآوری و اقامه ی نماز، روح بخشند و در تعیین وقت مسابقات ورزشی، ساعت نماز را فارغ و زمین و زمان را آماده ی برگزاری نماز کنند.
6- برنامه ریزان حرکت رسانههای سفری مانند قطار و هواپیما و غیر آن، حفظ وقت و امکان نماز مسافران را در برنامهریزها در نظر بگیرند.
7- ائمه ی محترم جماعات، مساجد را از همیشه فعالتر کنند و آموزش ترجمه و مفهوم و روح نماز را به شکل نوین و جذاب، در برنامههای خود بگنجانند.
8- نویسندگان کتب معارف دبیرستانها و دانشگاهها، نماز را از موضوعات مورد بحث آن کتاب ها قرار دهند و در آن، بحثهای عالمانه و عمیق را در این باره مطرح سازند.
9- جوانان عزیز، دقائق معدود نماز را فقط برای نماز بگذارند و در طول نماز، تا آن جا که میتوانند با تمرکز و حضور قلب، مایه ی زندگی بخش ذکر و تضرع را برای جان و دل نیازمند خویش تأمین کنند.
10- همگان، نماز را که داروی شفابخش روح و مایه ی صفا و آرامش و نورانیّت است، بر همه ی کارهای دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطی خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه ی مشغله و گرفتاری، این حضور رهائی بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم و عزیز را از دست ندهند.
خداوند فیض نماز را بیش از پیش بر این ملت مؤمن و نمازگزار، ارزانی فرماید.
والسلام علیکم و رحمةالله
سید علی خامنهای
7/7/1376
نماز، نور رستگاری بر پیشانی زندگی
هشتمین اجلاس سراسری نماز
تهران
شهریور ماه 1377
بسم الله الرّحمن الرّحیم
نظام اسلامی که برترین هدفش، پرورش انسان های والا و با فضیلت است، سازندگی فرد و جامعه را از هر دو سو، یعنی هم از جسم و هم از جان، هم در عرصه ی مادّی و هم در ساحت معنوی به پیش میبرد، و هر دو بال پرواز و تعالی آدمی را میگشاید و میآراید.
عبادات و در رأس آنان «نماز» بدین جهت است که چنین اهمیتی مییابد و نماز ستون دین نامیده میشود. نماز آنگاه که با توجه و حضور همراه است، نه تنها دل و جان نمازگزار، که فضای پیرامون او را نیز لطیف و نورانی و معطر میسازد و به خانه و خانواده و محیط کار و محفل دوستان و مجامع شهروندان و همه ی فضاهای زندگی پرتوافشانی میکند.
هر چه نمازگزاران بیشتر متوجّه و خاشع و ذاکر شوند، ظلمات خودخواهی ها و خودکامگیها و بد دلی ها و آزمندی ها و تجاوزگری ها و حسادت ها و بدخواهیها کمتر میشود و نور رستگاری بر پیشانی زندگی، بیشتر میدرخشد.
ریشه ی همه ی تلخ کامی های بشر در غفلت از خدا و محدود شدن به منافع شخصی است. نماز، آدمی را از این حصارهای ظلمانی میرهاند و شهوت و غضب او را به سوی حقیقت متعالی و خیر همگانی هدایت میکند.
نماز خاشعانه و سرشار از حال و حضور، بهشتی واقعی، نخست در دل و جان نمازگزار و بتدریج در محیط زندگی میآفریند، و صلاح و فلاح را به انسان هدیه میکند. از این رو، در همه ی ادیان الهی، نمازگزاردن، اصلیترین ادب دینداری و آشکارترین و عمومیترین نشانه ی ایمان است، کامل ترین و زیباترین نمازهاست.
یکی از برکات انقلاب اسلامی در سال های اخیر آن است که دل های پرشور و شوقی را به اهمیت و والائی فریضه ی نماز توجه داده و ترویج روزافزون این پایه ی اساسی دین را، مرکز همّت و تلاش آن ساخته است.
اکنون در سال، هزاران تلاش گران بها، با اهتمام و کوشش صادقانه ی آنان، صرف آن میشود که راه روشن نماز به روی همگان گشوده شود و نمازگزاران بیشتری توفیق نماز با توجه و تذکر بیابند. انواع فعالیت های فرهنگی و هنری و تحقیقی و اجرائی در فهرست طولانی این تلاش ها قرار دارند. این جانب وظیفه ی خود میدانم که از این تلاشگران مؤمن که مشتمل بر مسؤولان عالی رتبه ی دولتی، و علمای معزّز دینی، و برجستگان فرهنگی و علمی و هنری، و جوانان پرشور و زنان و مردان مؤمن از بخش های گوناگون اجتماع است، صمیمانه سپاسگزاری کنم و به طور ویژه از روحانی آگاه و دلسوز جناب حجت الإسلام قرائتی که نیروی عظیمی را در این راه بسیج کردهاند، تشکّر نمایم.
اکنون لازم میدانم تذکراتی را به شما و همه ی مردم عزیزمان عرض کنم:
1- همه ی آحاد نمازگزار باید سعی کنند که نماز را با توجه به معانی کلمات بخوانند، یعنی در نماز با خدای عزیز و رحیم سخن بگویند، این است آن سرچشمه ی فیضی که جان نمازگزار را سیراب میکند. البته این حقیقت نباید دستاویزی برای نفس بهانه گیر باشد که اگر توفیق چنین توجه و حضوری نیافت، نماز را ترک کنند. نماز در هر صورت، واجب و فریضه است و تارک نماز بزرگ ترین فرصت ارتباط با خداوند سبحان را از دست میدهد.
2- لازم است دستاندرکاران، اوراقی شامل ترجمه ی نماز در همه ی سطوح، فراهم و میلیون ها نسخه از آن را در همه جا منتشر کنند. به هر کسی باید این امکان را بدهید که معانی کلمات نماز را بفهمد.
3- فصل تازه ای از اقامه ی نماز – که بحمدالله در سطح شهرهای دیگر کشور تا حدود گسترده ئی صورت گرفته- باید در سطح روستاهای کشور آغاز شود. ترویج صورت و معنای نماز در روستاها را با برنامهریزی وسیع، آغاز کنید.
4- چه نیکو است که از همه ی شهرهایی که در آن حوزه ی علمیّه و طلاب علوم دینی حضور دارند، در همه ی شبهای جمعه گروه هایی به روستاها اعزام شوند. شعار اوّل این پیام رسانان دین و معنویت، باید اقامه ی نماز باشد.
5- علمای دینی و فضلائی که در بخشهای گوناگون دولتی به خدماتی اشتغال دارند، شایسته است که به عمران معنوی مساجدی که در آن ها نماز جماعت اقامه نمیشود، بپردازند، امامت در مسجد را نیز وظیفهئی بزرگ بشمرند.
6- مأموران بخشهای گوناگون دولتی، توصیهها و دستورهای وزرای محترم درباره ی نماز را به طور جدّی دنبال کنند. همه ی سطوح و بخشها در این تلاش مقدس سهیم شوند و سهمی از اجر آن را نصیب خود کنند.
7- نماز در اغلب موارد در قرآن کریم همراه و همشأن زکات آمده است. فریضه ی عظیم زکات نیز همانند نماز به مجاهدتی خستگیناپذیر و تلاش گرانی صادق و دلسوز نیازمند است. انتظار و امید آن است که شما عزیزان در این میدان جدید نیز گام نهید و همه ی کسانی که می توانند در ترویج و تبیین و تحقق مسأله ی مهمّ زکات، خدمتی ارائه کنند. بیدرنگ دامن همّت به کمر زنند و از خود صدقه ی جاریهیی بر جای نهند.
از خداوند شکور و رحیم مسئلت میکنم که خدمات شما را به نحو شایسته قبول فرماید و دعای حضرت ولیالله الاعظم ارواحنا فداه را شامل حال شما نماید.
و السلام علیکم و رحمةالله
سید علی خامنهای
18/6/1377
نماز، بال پرواز انسان
نُهمین اجلاس سراسری نماز
تهران
شهریور ماه 1378
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اگر چه درباره ی نماز سخنان گزیده و پر مغز از ائمه ی معصومین علیهم السلام و نیز از متفکران و صاحب نظران دینی، دل های هدایت پژوه را روشن ساخته و به حقیقت و حکمت این فریضه ی بزرگ الهی آشنا کرده است، با این همه، باید گفت جایگاه بلند پایه ی نماز هنوز برای بسیاری از مردم حتی آنان که نماز را فریضه میدانند و به جای میآورند به درستی شناخته نیست. بیشک آگاهان جوامع اسلامی در این باب وظیفهای سنگین بر عهده دارند و جای آنست که همه ی روش های تبیین و روشنگری برای ادای حق معرفت نماز به کار گرفته شود.
باید گفت که نماز معبر اصلی برای سلوک انسان در راهی است که ادیان الهی در برابر آدمی نهادهاند تا بتواند از آن به هدف و غایت اصلی حیات یعنی رستگاری و خوشبختی دنیا و آخرت دست یابد. نماز اولین قدم سلوک الی الله است ولی ظرفیت این عامل الهی به اندازه ایست که در اوج کمال بشری نیز میتواند بال پرواز انسان عرشی شود، تا آن جا که برترین انسان تاریخ، یعنی پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «نماز نور چشم من است» و در هنگام فرا رسیدن وقت نماز، از مؤذن خود می خواهد که با سردادن بانگ اذان جان او را کامیاب و سرشار از راحت و امنیت سازد. شاید بتوان گفت که هیچ عامل عبادی دیگری این گونه در همه ی مراحل تکامل معنوی انسان برای او کارگشا و نیروبخش و پیش برنده نیست.
نماز از آن جا که اولاً سلامت و تعالی اخلاقی و معنوی به افراد جامعه میبخشد و ثانیاً از آن رو که با شکل و محتوای ویژه خود نمازگزار را به انضباط میکشاند و از بیهودگی و ولنگاری نجات میدهد، به حق باید یکی از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعی شناخته شود. اگر نماز با حضور و از سر شوق و در هنگام فضیلت در میان مردمی رواج پیدا کند، این ها دستاوردهای قطعی آن مردم خواهد بود. بدیهی است که نماز از سرکسالت و بیحضور و یا خود نمایانه هیچ یک از این فوائد را نخواهد داشت.
اکنون که بحمدالله به همّت شما کمربستگان امر نماز حرکت تازهای در جهت کشانده شدن دل ها به نماز به راه افتاده است، لازم است که از ظرفیت عظیم این عطیّه ی الهی بیشترین بهره برده شود.
جوانان با مضامین و معارف گنجانیده از نماز به درستی آشنا شوند. جا و فضا برای نماز گزاردن در همه ی مکان هایی که مردمی در آن گرد میآیند به شکل شایسته و جذاب آماده گردد؛ هر برنامه ی مزاحم با نماز در اول وقت از سوی دستگاه های مؤثر مانند مراکز رسانه و فرهنگی و مراکز جابه جایی مسافران و مراکز کسب و کار برطرف گردد. آهنگ اذان و لزوماً با صدای خوش در همه ی اوقات نماز در همه جای کشور به گوش رسد.
ائمه ی جماعت و کسانی که در عمل، خود مقتدای دیگرانند، در تحصیل شرائط نماز مقبول مجاهدت بلیغ کنند و مانند اصحاب معروف ائمه علیهم السلام در کیفیت و کمیت نمازهای فریضه و نافله سرمشق دیگران باشند؛ و خلاصه نماز را که ده ها سال پیش از انقلاب در کشور ما مورد بیمهری و تهاجم تبلیغات گوناگون قرار گرفته بود در کیفیتی شایسته همگانی کنند.
فضل و توفیق و هدایت الهی و دعای حضرت ولیالله الاعظم ارواحنا فداه را برای شما و همه ی نمازگزاران مسئلت میکنم.
سید علی خامنهای
18/6/1378
نماز، طهارت روح
دهمین اجلاس سراسری نماز
همدان
شهریور ماه 1379
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در میان خصلت های نکوهیده که سلامت جان و راحت زندگی را با خطر و مانع مواجه میسازند، تکبّر از پرآفتترین آن ها است. خود برتربینی و سرکشی برخاسته از آن، چه بسیار حقیقت ها را ناشناخته، و چه راه های فضیلت را ناپیموده میگذارد، و چه کینهها و خصومت های نابحق و چه زشتی ها و ناهنجاری ها که پدید میآورد. آری تکبّر، حجاب حقیقت و خار راه فضیلت، و دشمن صفا و صداقت، و انگیزه ی دشمنی و شرارت است. آحاد جامعههای بشری از آغاز عمر خود تاکنون، ضایعات بی شماری را از کبر و خودپسندی اقوام و افراد، و سرکشیها و تعصبات ناشی از آن، تحمّل کردهاند و میکنند.
عبادات اسلامی و بیش از همه نماز، برای زدودن این آفت از جان آدمیان، از جمله درمان های مؤثر و کارآمد میباشند.
نماز، آن گاه که با حال و حضور و آداب، گزارده شود روح آدمی را به نیازمندی ذاتی وی آشنا میسازد، و ریشه ی کبر و تفاخر و جبروتِ موهوم را در درونِ او میسوزاند. خشوع در برابر پروردگار، نور بصیرت را بر دل او میتاباند و سایه ی وهم آلود خودبزرگ بینی را از آن میزداید.
فَفَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر. (8)
چه نیکو است به سخن پیشوای پرهیزگاران و امیر مؤمنان علیه السلام گوش فرا دهیم و ستایش نماز را در سالی که مزیّن به نام والای اوست، از بیان ستوده ی او بشنویم. در نهجالبلاغه چنین آمده است: فِی ذَمِّ التَّکَبُّرِ وَ مِنْ ذَلِکَ مَا حَرَّضَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ مُجَاهَدَةِ الصِّیَامِ فِی الْأَیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْکِیناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخَشُّعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِیلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِیضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلَاءِ عَنْهُمْ؛ یعنی: خداوند بندگان مؤمن را با نمازها و زکات ها و روزه های دشوار از کبر و خودبینی محافظت و حراست میکند، به پیکر آنان آرامش میبخشد، به دیدگان آنان فروتنی میدهد، نفس آنان را رام میسازد، دل های آنان را افتادگی میآموزد، و خودپسندی را از آنان دور می کند.
در کشور اسلامی ما همه ی آحاد مردم به ویژه بلند پایگان علمی و اجتماعی و مالی، به این خصوصیات نیازمندند. بلای طغیان، و تجاوز، و زورگویی، و زیاده طلبی، و تحقیر دیگران، و نادیده گرفتن حق صاحبان حق، امروزه بزرگ ترین آفت جوامع بشری و جامعه ی جهانی است و علاج این همه، در این بیان والای علوی علیهالسلام است.
توجّه به این واقعیت ها، نقش برجسته ی نماز و نیایش را در چشم اهل بصیرت و انصاف آشکار میسازد و اهتمام به ترویج و تعریف این فریضه ی پر راز و رمز را، بر دوش آگاهان جامعه مینهد.
این جانب ضمن سپاسگزاری از شما که به کار نماز و معرفی و اقامه ی آن پرداختهاید، بار دیگر بر توصیههایی که در پیام های گذشته کردهام تأکید می ورزم، نسل جوان و نیک نهاد کشور را به قدردانی از فرصت نماز که فرصت شکفتگی معنوی و پالایش روحی است فرا میخوانم، به مسؤولان فرهنگی و رسانهیی و همه ی مبلغان دینی اهمیت ترویج این فریضه و نقش بیهمتای آن در پرورش فضیلت ها و زدودن فسادها را یادآور میشوم، و از همه ی خدمتگزاران این راه، و دلسوزان امر نماز که با قلم و بیان و مال و آبرو و حضور خود، به اقامه ی نماز کمک میکنند صمیمانه تشکّر میکنم.
امید است همگی مشمول رحمت الهی و دعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنه ای
19/6/1379
نماز، ناب ترین و کامل ترین نمونه ی ذکر
یازدهمین اجلاس سراسری نماز
اصفهان
شهریور ماه 1380
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انسان که از سویی گاه مظهر برترین و زیباترین حقایق هستی است، از سویی دیگر، گاه محل بروز زشتیها و پستیهای بیهمانند نیز میگردد. اگر در جایی و زمانی او را مظهر آگاهی و محبت و فداکاری یا خردمندی و آفرینندگی و پیشرفت در عرصههای تعالی، یا آیت شوق و شور و امید میبینیم، در جایی و زمانی دیگر او را دچار غفلت و کینه و خودخواهی، یا جهل و عادت و رکود، یا سستی و نومیدی و بدبینی مشاهده میکنیم.
این عنصر با استعداد، میتواند برترین موجود گیتی تا پست ترین پدیده ی هستی گردد. او مجهز به همه ی ابزارها و زمینههای تعالی و تکامل معنوی و مادی، آفریده شده است. سرشت او، نیک و راه نیکی به روی او باز است. خرد و قدرت بر تصمیم گیری و انتخاب، دو بال توانای اویند و رسولان الهی راهنمایان و امید دهندگان و کمک کنندگان به او.
امّا او با این حال میتواند تسلیم ضعفها و هوسها و خودخواهیها یا جهلها و غفلتها و عادت های خود شود وخود را از همه ی آن بشارتها و امیدها و معراج ها محروم سازد. این همان است که آن را باید «فسادپذیری انسان» نامید و همان است که در عمر دراز بشریت و نیز در عمر هر یک از آحاد بشر، بزرگ ترین مصیبت او و خطرناک ترین تهدید به شمار رفته است و میرود. برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذکر» را به انسان آموخته است.
ذکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن، خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن. یعنی از دل مشغولیهایی که آدمی را اسیر وسوسه ی هوسها میکند، یا میل به برتری جویی و کین ورزی و آزمندی او را ارضاء میسازد، خود را رها ساختن، یعنی او را از جهنمی که برای خود فراهم کرده است، به بهشت صفا و انس و بهجت و امن بردن. و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، ناب ترین و کامل ترین نمونه و وسیله ی ذکر است.
انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنت ها و شدتها و مصیبتها، و در زندگی جمعیاش، گاه با حوادث تحول آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک میشود، و گاه با سرگرمیهای هوس آلود و غرق شدن در سرخوشی و اشرافی گری و عیش بارگی، از آن دور میافتد. عنصری که میتواند در همه ی این احوال او را به بهشت «ذکر» نزدیک یا نزدیک تر کند، نماز است.
نماز در حالات آمادگی روحی، به آدمی عروج و حال و حضور بیشتر میبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگی، در گوش او زنگ آماده باش مینوازد و او را به آن وادی نورانی نزدیک میسازد. لذا نماز در هیچ حالی نباید ترک شود. در عین شدت و محنت، در بحبوحه ی میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتی در میان محیط لجن آلودی که انسان با هوسها و کینهها و شهوت ها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّی و شفابخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه «حیّ علی الجهاد» و نه «حیّ علی الصّوم» و نه «حیّ علی الأنفاق»، نگفتهاند، ولی در هر روز بارها سرودهاند: «حیّ علی الصّلوة».
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، نماز، ما را در حرکتمان مصمم ّتر و نیرومندتر میکرد، و امروز که خطر غفلت و عیش بارگی و آرزوهای حقیر و تنگ نظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید میکند، نماز به ما مصونیّت میبخشد و بن بست های پنداری را میشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان میسازد. این تنها برگی از کتاب مناقب نماز است، و همین برای به راه انداختن حرکتی جدی تر از گذشته، میتواند انگیزهیی ژرف و کارآمد پدید آورد.
همه باید در این حرکت بزرگ که شایسته است جهاد نامیده شود، خود را ملتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نویسندگان، و بیش از همه، مسؤولان بخش های حکومتی مانند: وزارتهای آموزش و پرورش، علوم و فنّآوری، ارشاد، صدا و سیما، سازمانهای تبلیغاتی، مراکز تولید سینمایی، پژوهشگاهها، مدیرانی که نیروی انسانی کلانی در قبضه ی امر و نهی آن هایند، مانند : نیروهای مسلح، وزارتخانه ها، کارگاهها، دانشگاههاو مدارس، وسائل حمل و نقل و غیره و غیره… اینان هر یک به گونهای میتوانند و میباید در این حرکت همگانی سهیم گردند و نقش ویژه ی خود را بگزارند.
این کار با سهل انگاری و کم همّتی به سرانجام خود نمیرسد. از برترین شیوهها و فنیترین و هنری ترین ابزارها باید بهره گرفته شود. نمایش نماز جماعت مهجوری، با جمع معدودی، آن هم از فرسودگان بینشاط، ترویج نماز جماعت نیست. همچنان که پخش صدای اذان از رسانههای صوت و تصویر، کافی نیست. جوان های ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر کشور تشکیل میدهند، مردم زیادی از آنان که فیلمهای سینمایی در گزارش واقعیتهای زندگی آنان ساخته میشود، اهل نماز و نیاز و تهجدند، حنجرههای بسیاری از روی ایمان و تعبّد در هنگام اذان، صدا به این سرود معنوی بلند میکنند، گروه های انبوهی در هنگام نماز از کار روزانه دست کشیده، به مسجد رو میآورند، این-ها میتواند در ساخت های هنری، چهره ی زیبا و ترغیب کننده ی این فریضه ی نجات بخش را به همه نشان دهد.
در دانشگاه ها و دیگر مراکز انسانی انبوه، مسجد میتواند جایگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساری و راهنمایی و همدلی را درکنار اقامه ی نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی به نمازگزاران هدیه کند. مجامع دانشجویی و دانش آموزی در آن صورت، جذاب ترین مرکز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند یافت و پایگاه تقوا، پایگاه فعالیت جوانان خواهد شد.
به مدیران آموزش و پرورش و علوم یادآوری میکنم که سهم مسجد سازی و مسجد پردازی باید در اعتبارات فعالیتهای فوق برنامه، در ردیف اول و بیش از سهم دیگر بخش های این سر فصل باشد.
هجرت هفتگی روحانیون مستقر در مراکز نظامی و غیره، به روستاهای همسایه ی این مراکز از توصیههای پیشین من است که بر آن تأکید میورزم. همچنین فراهم ساختن فضای مادی و معنوی برای اقامه ی نماز در بوستانها و گردشگاه ها و نمایشگاه ها و امثال آن.
امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثر کهولت و غیره نمیتوانند وظیفه ی رابطه و انس و راهنمایی را برای نمازگزاران، به ویژه جوانان فراهم کنند، در کنار خود فضلای جوان و پرنشاط را به کار گیرند و آنان را در کار با خود شریک سازند.
نمازهای جمعه باید پایگاه جذب و نصیحت و تعلیم باشد. امامان محترم جمعه با کمک برگزارکنندگان مراسم نماز، همه ی سعی خود را در این جهت مبذول دارند.
خدا را سپاس که محیط عمومی کشور، محیط ذکر و نماز و معنویت است، و خدا را سپاس که خیل عظیمی از مردم ما به ویژه جوانان، با نماز و نیاز، پیوندی روحی و عاطفی و عقلانی دارند. لیکن این همه باید گام های نهائی شمرده نشود و بیش از گذشته تلاش عالمانه و مدبّرانه و نازک اندیشانه در این رویکرد به کار رود.
لازم میدانم از همه ی کسانی که این راه را دلسوزانه گشوده و پیموده و برای آینده ی آن برنامه ریزی کردهاند صمیمانه سپاسگزاری کنم، به ویژه از روحانی پرهیزگار و پارسا و پرانگیزه جناب حجتالإسلام قرائتی که حقّاً در این کار بر گردن همه ی ما حقّی بزرگ دارند.
رحمت خدا و توجّه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را برای ایشان و همگان مسئلت میکنم.
و السلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
15/6/1380
نماز، شربت شفا بخش
دوازدهمین اجلاس سراسری نماز
کرمان
شهریور ماه 1381
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این گردهمایی را که همه ساله با حضور بلند پایگان علمی و سیاسی کشور تشکیل میگردد، باید یکی از مهم ترین گردهماییها شمرد؛ زیرا موضوع آن نماز است که برترین فریضه ی دینی است و مخاطب آن همه ی آحاد ملتاند و از این رو لازم است که دست اندرکاران اجرایی ذی ربط نکاتی را که در آغاز این گردهمایی خطاب به آنان تذکر داده میشود صرفاً یک توصیه ی تشریفاتی نینگارند. در پیام سال گذشته ی این جانب به حاضران این گردهمایی و دیگران چنین آمده است:
«انسان که از سویی گاه مظهر برترین و زیباترین حقایق هستی است، از سوئی دیگر، گاه محل بروز زشتیها و پستیهای بیهمانند نیز میگردد. اگر در جایی و زمانی او را مظهر آگاهی و محبت و فداکاری یا خردمندی و آفرینندگی و پیشرفت در عرصههای تعالی، یا آیت شوق و شور و امید میبینیم، در جایی و زمانی دیگر او را دچار غفلت و کینه و خودخواهی، یا جهل و عادت و رکود، یا سستی و نومیدی و بدبینی مشاهده میکنیم.
این عنصر با استعداد، میتواند برترین موجود گیتی تا پست ترین پدیده ی هستی گردد. او مجهز به همه ی ابزارها و زمینههای تعالی و تکامل معنوی و مادی، آفریده شده است. سرشت او، نیک و راه نیکی به روی او باز است. خرد و قدرت بر تصمیم گیری و انتخاب، دو بال توانای اویند و رسولان الهی راهنمایان و امید دهندگان و کمک کنندگان به او.
امّا او با این حال میتواند تسلیم ضعفها و هوسها و خودخواهیها یا جهلها و غفلتها و عادت های خود شود وخود را از همه ی آن بشارتها و امیدها و معراج ها محروم سازد. این همان است که آن را باید «فسادپذیری انسان» نامید و همان است که در عمر دراز بشریت و نیز در عمر هر یک از آحاد بشر، بزرگ ترین مصیبت او و خطرناک ترین تهدید به-شمار رفته است و میرود. برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذکر» را به انسان آموخته است.
ذکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن، خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن. یعنی از دل مشغولیهایی که آدمی را اسیر وسوسه ی هوسها میکند، یا میل به برتری جوئی و کین ورزی و آزمندی او را ارضاء میسازد، خود را رها ساختن، یعنی او را از جهنمی که برای خود فراهم کرده است، به بهشت صفا و انس و بهجت و امن بردن. و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، ناب ترین و کامل ترین نمونه و وسیله ی ذکر است.
انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنت ها و شدتها و مصیبتها، و در زندگی جمعیاش، گاه با حوادث تحول آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک میشود، و گاه با سرگرمیهای هوس آلود و غرق شدن در سرخوشی و اشرافی گری و عیش بارگی، از آن دور میافتد. عنصری که میتواند در همه ی این احوال او را به بهشت «ذکر» نزدیک یا نزدیک تر کند، نماز است.
نماز در حالات آمادگی روحی، به آدمی عروج و حال و حضور بیشتر میبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگی، در گوش او زنگ آماده باش مینوازد و او را به آن وادی نورانی نزدیک میسازد. لذا نماز در هیچ حالی نباید ترک شود. در عین شدت و محنت ، در بحبوحه ی میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتی در میان محیط لجن آلودی که انسان با هوسها و کینهها و شهوت ها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّی و شفابخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه «حیّ علی الجهاد» و نه «حیّ علی الصّوم» و نه «حیّ علی الأنفاق»، نگفتهاند، ولی در هر روز بارها سرودهاند: «حیّ علی الصّلوة».
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، نماز، ما را در حرکتمان مصممّتر و نیرومندتر میکرد، و امروز که خطر غفلت و عیش بارگی و آرزوهای حقیر و تنگ نظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید میکند، نماز به ما مصونیّت میبخشد و بن بست های پنداری را میشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان میسازد. این تنها برگی از کتاب مناقب نماز است، و همین برای به راه انداختن حرکتی جدی تر از گذشته، میتواند انگیزهیی ژرف و کارآمد پدید آورد.
همه باید در این حرکت بزرگ که شایسته است جهاد نامیده شود، خود را ملتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نویسندگان، و بیش از همه، مسؤولان بخش های حکومتی مانند: وزارتهای آموزش و پرورش، علوم و فنّآوری، ارشاد، صدا و سیما، سازمانهای تبلیغاتی ، مراکز تولید سینمایی، پژوهشگاهها، مدیرانی که نیروی انسانی کلانی در قبضه ی امر و نهی آن هایند، مانند : نیروهای مسلح، وزارتخانه ها، کارگاهها، دانشگاههاو مدارس، وسائل حمل و نقل و غیره و غیره… اینان هر یک به گونهئی میتوانند و میباید در این حرکت همگانی سهیم گردند و نقش ویژه ی خود را بگزارند.
این کار با سهل انگاری و کم همّتی به سرانجام خود نمیرسد. از برترین شیوهها و فنیترین و هنری ترین ابزارها باید بهره گرفته شود. نمایش نماز جماعت مهجوری، با جمع معدودی، آن هم از فرسودگان بینشاط، ترویج نماز جماعت نیست. همچنان که پخش صدای اذان از رسانههای صوت و تصویر، کافی نیست. جوان های ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر کشور تشکیل میدهند، مردم زیادی از آنان که فیلمهای سینمایی در گزارش واقعیتهای زندگی آنان ساخته میشود، اهل نماز و نیاز و تهجدند، حنجرههای بسیاری از روی ایمان و تعبّد در هنگام اذان، صدا به این سرود معنوی بلند میکنند، گروه های انبوهی در هنگام نماز از کار روزانه دست کشیده، به مسجد رو میآورند، این-ها میتواند در ساخت های هنری، چهره ی زیبا و ترغیب کننده ی این فریضه ی نجات بخش را به همه نشان دهد.
در دانشگاه ها و دیگر مراکز انسانی انبوه، مسجد میتواند جایگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساری و راهنمائی و همدلی را درکنار اقامه ی نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی به نمازگزاران هدیه کند. مجامع دانشجویی و دانش آموزی در آن صورت، جذاب ترین مرکز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند یافت و پایگاه تقوا، پایگاه فعالیت جوانان خواهد شد.
به مدیران آموزش و پرورش و علوم یادآوری میکنم که سهم مسجد سازی و مسجد پردازی باید در اعتبارات فعالیتهای فوق برنامه، در ردیف اول و بیش از سهم دیگر بخش های این سر فصل باشد.
هجرت هفتگی روحانیون مستقر در مراکز نظامی و غیره، به روستاهای همسایه ی این مراکز از توصیههای پیشین من است که بر آن تأکید میورزم. همچنین فراهم ساختن فضای مادی و معنوی برای اقامه ی نماز در بوستانها و گردشگاه ها و نمایشگاه ها و امثال آن.
امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثر کهولت و غیره نمیتوانند وظیفه ی رابطه و انس و راهنمایی را برای نمازگزاران، به ویژه جوانان فراهم کنند ، در کنار خود فضلای جوان و پرنشاط را به کار گیرند و آنان را در کار با خود شریک سازند.
نمازهای جمعه باید پایگاه جذب و نصیحت و تعلیم باشد. امامان محترم جمعه با کمک برگزارکنندگان مراسم نماز، همه ی سعی خود را در این جهت مبذول دارند.
خدا را سپاس که محیط عمومی کشور، محیط ذکر و نماز و معنویت است، و خدا را سپاس که خیل عظیمی از مردم ما به ویژه جوانان، با نماز و نیاز، پیوندی روحی و عاطفی و عقلانی دارند. لیکن این همه باید گام های نهائی شمرده نشود و بیش از گذشته تلاش عالمانه و مدبّرانه و نازک اندیشانه در این رویکرد به کار رود.»
اکنون این سؤال بسیار جدّی و مهم برای این جانب مطرح است، که مسؤولان اجرایی مخاطب این مطالبات تا چه حدّ به وظیفه ی خود عمل کردهاند؟. صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت علوم و سایر مراکز دانشگاهی، وزارت ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مراکز تولید سینمایی، نیروهای مسلح، مدیریت حمل و نقل و مدیریتهای شهری و دیگران، چه اندازه وظیفهای را که در این پیام از آنان، خواسته شده است به انجام رساندهاند؟.
از ریاست محترم جمهوری اسلامی و دیگر مسؤولان عالی رتبه به جدّ انتظار میرود که دست اندرکاران را با این سؤال اساسی مواجه سازند و پاسخ فعّال آنان را مطالبه کنند.
توفیق همه ی حضرات را از خداوند متعال مسئلت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله
سید علی خامنهای
16/6/1381
نماز، راه صلاح و فلاح
سیزدهمین اجلاس سراسری نماز
شهرکرد
شهریور ماه 1382
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اینک پس از دوازده سال از آغاز حرکت مبارک اقامه ی نماز باید فصل دیگری در این تلاش و جهاد مبارک آغاز شود. این فصل میبایست نگاه خود را به برنامه ریزی کوتاه مدّت و میان مدّت برای دست یابی به هدفهای تعریف شدهای بدوزد که به گونهای انبوه و متراکم در خلال توصیهها و دستورالعملهای تقدیم شده در این مدت، موج میزند. هدف بلند مدّت اقامه ی نماز در جامعه، صلاح و فلاح همگانی است، لیکن تا رسیدن به آن مقصود والا، هدف میان مدّت، بر افروختن چراغ نماز در همه ی خانهها و در خانه ی دل ها است. و هدف کوتاه مدّت، به کارگیری همه ی ظرفیّت علمی و هنری و تبلیغی کشور در این راه و سمت و سو دادن به همه ی آن گونه تلاشها در این جهت است.
همچنان که برای گزاردن نماز باید قبله را شناخت و به آن روی آورد، برای لبریز کردن فضای دنیا و دنیای دل ها از عطر و جلوه و روح نماز هم قبلهای وجود دارد که باید آن را یافت و بدان روی کرد. این قبله همان هدف های والا و نهایی نماز است و روی کردن به آن، پیمودن راه هایی است که بدان منتهی میشود، و این راه ها در قالب هدف های کوتاه مدّت و میان مدّت، تعریف شدنی است. اکنون بحمدالله با همّت رئیس جمهور محترم، دستگاه های اجرایی ذی ربط به همکاری در عمل برای اقامه ی نماز فراخوانده شدهاند، و از دستگاه های تبلیغی به ویژه صدا و سیما و وزارت های فرهنگی و گردانندگان مراکز جمعیتی، به طور ویژه در پیام سال های پیش تعهد مسؤولانه خواسته شده است، کار لازم امروز آن است که هیأت هایی برای تعیین دقیق مأموریت های این دستگاه ها تشکیل شود و بر اثر آن، برنامه زمانبندی شده همه فعالیت ها و خدماتی که وظیفه ی آنان است با شیوهای علمی و واقع بینانه فراهم گردد. و هیأت کارآمد دیگری مأمور پیگیری و نظارت مستمر بر پیشرفت این فعالیت ها و خدمات گردد.
براین اساس،گردهمایی سال آینده شما، مجمعی فقط برای سخنرانی نیست بلکه عرصهای است که در آن میباید هیأتهای مزبور گزارش پیشرفت آن برنامه ی زمانبندی شده را بدهند و جمع داوری عالی رتبهای، سهم هر دستگاه را از تشویق و تقدیر و یا خدای نخواسته از توبیخ و سرزنش به او بپردازد و بر اساس پیشرفت ها یا توقف ها و موانع راه، برنامه ی جامع را تصحیح یا تکمیل کند.
بیشک دولت محترم و شخص رئیس محترم جمهور میتوانند برترین نقش را در این فرآیند منطقی و کارساز، ایفا کنند.
توفیقات همگان به ویژه جناب حجت الإسلام قرائتی را در پیشبرد این خواسته ی ارزشمند از خداوند متعال مسئلت میکنم و امیدوارم مشمول ادعیه ی زاکیه حضرت بقیة الله باشند.
و السلام علیکم و رحمةالله
سیدعلی خامنهای
14/6/82
نماز، برترین امر در برنامه ی کلان دولت اسلامی
چهاردهمین اجلاس سراسری نماز
یزد
شهریور ماه 1383
بسم الله الرّحمن الرّحیم
پیش از هر سخن، باید خدای حکیم علیم را بر توفیقی که به دستاندرکاران این گردهمایی مبارک ارزانی داشته، سپاس گویم و از آنان به ویژه حجت الإسلام آقای قرائتی به خاطر تداوم کار و پیگیری این مهم، قدردانی کنم. اهتمام به اقامه ی نماز در شمار برترین مواد در برنامه ی کلان دولت اسلامی است: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ- أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ- وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ- وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور.(1)
اکنون نوبت محاسبه ی خویشتن است. باید به حساب خود در این وظیفه ی بزرگ بپردازیم و کارکرد خویش را بیازمائیم. این اجلاس، بار سنگین این بررسی را بر دوش گرفته است. اگر چه میتوان حجم خدمات را در دستگاه ها به تقریب، مشخص کرد ولی ارزیابی حقیقی و درست، آن گاه میسر میگردد که نتایج و دستاوردها نیز محاسبه شود. مهم ترین شاخص در تعیین موفقیت باغبان، کمّیت و کیفیّت میوهئی است که در عرصه ی تلاش و مجاهدت او به دست میآید.
توصیه ی مؤکد این جانب این است که از نیروهای خلّاق، متفکّر و مولّد در مجموعه ی پیگیر امر نماز، بیشترین بهرهگیری صورت گیرد. از توانایی های نرمافزاری در زمینههای: هنر، ادبیات، فیلم و تبلیغات حداکثر استفاده برده شود. راهکارهای برخاسته از توانائی علمی و هنری انتخاب گردد، و همه ی ظرفیت های فراوان موجود به کار گرفته شود.
ارزیابی مثبت و رضایت انگیز، هنگامی صورت خواهد گرفت که این فریضه ی انسانساز، همچون زلال همیشه جوشان، فضای زندگی و فضای دل همگان را به طراوت و امید و ایمان مزین گرداند.
توفیق همه ی مسؤولان را در این راه از خداوند متعال مسئلت میکنم.
سیدعلی خامنهای
دهم شهریور ماه 1383
نماز، توجّه به خدا
پانزدهمین اجلاس سراسری نماز
تهران
شهریور ماه 1385
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برادران عزیز! آقایان محترم! خیلى خوش آمدید. من حقیقتاً وظیفه مىدانم که از جناب آقاى قرائتى و بقیه ی کسانى که با ایشان در مسأله ی مهمّ نماز همکارى کردند: آقایان علماى محترم، ائمه ی جمعه ی محترم، مسؤولان بخش هاى مهم کشور، بعضى از وزرا، بعضى از مدیران، تشکر کنم.
مىخواهم عرض بکنم که آن چه در این زمینه وقت بگذارید و تلاش کنید و از نیروى مادى و معنوى خودتان در امر ترویج نماز استفاده کنید، زیادى انجام نگرفته است؛ جا دارد. این که به ما گفتند «الصّلوة عمود الّدین»، باید این حرف را جدى بگیریم. خیمه ی دین با نماز برپاست؛ هم در دیندارى و تدیّن یک فرد، هم در اقامه ی یک جامعه ی دینى و هم در دیندارى یک کشور و یک مجتمع. اگر ما نتوانیم کیفیت تأثیر نماز را در این عرض عریض و وسیع درست تشخیص بدهیم، از کوتاهى دید ماست. و الّا آن کسى که فرموده است: «الصّلوة عمود الّدین» و آیات کریمه ی قرآن که ناطقِ به اهمیّت نماز هستند، آن ها خوب مىدانند که این ساز و کار چگونه است و این نقش چگونه است.
یک وقتى در دوران طاغوت، در بعضى از سلول هاى زندان هاى دشوار و هولناکِ آن رژیم که زندانی هاى گوناگونى در آن جا زندانى بودند؛ از جمله زندانی هاى مسلمان، با تفکر اسلامى، تا بعضى که با گرایش هاى حزبى و ایدئولوژی هاى گوناگونى که به هرحال اسمش اسلامى بود، ما شنیده بودیم – شاید خود من به غیر واسطه هم شنیده باشم، از دیگران هم شنیده بودیم که نقل مىکردند – که بعضى از این ها مىگفتند: چقدر مىگویید «حیّ علی الصّلوة»، بگویید «حیّ علی الجهاد». فضاى مبارزه، این تفکر و این نگاه را به مسائل به وجود آورده بود که دائم چسبیدهاید به «صلوة» و مرتب مىگویید «حیّ علی الصّلوة، حیّ علی الصّلوة»، خوب بگویید «حیّ علی الجهاد» و مردم را به جهاد فرا بخوانید. تجربههاى روزگار نشان داد که بىاعتنایى به نماز، چه بر سر یک انسان مىآورد و چه بر سر جهاد انسان ها مىآورد؛ هم جهاد را تعطیل مىکند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج مىکند و تبدیل می کند به مبارزه ای براى قدرت، براى هواى نفس. آن چیزى که مبارزه ی یک انسان را، چالش یک امّت را، رنگ جهاد و معناى جهاد مىبخشد، او همان توجّه به خداست، که قوامش به نماز است. لذا اولین واجبى که بر پیغمبر واجب مىشود، نماز است؛ اول تبلیغى که براى پیغمبر، خداى متعال معیّن مىکند، «و أمُر أهلَکَ بِالصَّلوة» است؛ توصیفى که خداى متعال در درجه ی اول براى جامعه ی موحّد بیان مىکند، الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ- أَقامُوا الصَّلاةَ (1) است. این، اهمیّت نماز است.
براى حرکت در این میدان آن چه که بیش از همه لازم است، دو چیز است: یکى انگیزه، آن نیروى درونى که انسان را حرکت بدهد و راه ببرد؛ دیگر، آن قطبنمایى که انسان، آن ستاره ی راهنما را فراموش نکند، جهتش کج نشود. اگر انگیزه نبود، انسان وسط راه مىماند؛ مشکلات زیاد است. اقامه ی جامعه ی توحیدى، اقامه ی عدل در میان بشر، برپا کردن خیمه ی حقّ در بین این همه طوفان هاى اهواى باطل، این ها کار آسانى نیست؛ انگیزه لازم است. این انگیزه عبارت است از توجه به خدا؛ «ذکر اللَّه»؛ مدد گرفتن از پروردگار، کار را با حساب خدا انجام دادن؛ و آن قبلهنما هم عبارت است از توجه به هدف کار و این که ما مقصودمان قدرت نیست، ثروت نیست، هوىپرستى نیست، تمنیّات شخصى نیست، ملاحظات گوناگون سیاسى نیست؛ هدفمان خداست. این دوتا خصوصیّت، این دو عامل مهمّ، یعنى انگیزه و جهت گیرى هر دو در نماز خلاصه شده. هم براى کسانى که بخش قابل توجهى از این مسؤولیت را بر دوش دارند، هم براى مردمان متوسط، هم براى عموم افراد جامعه، این لازم است.
البته کسانى که مسؤولیت های شان سنگین تر است، آن ها بیشتر احتیاج دارند؛ آن ها نیازشان به هر دو بیشتر است؛ هم به انگیزه، هم به جهتیابى و دقت در جهت گیرى. لذا اینکه خداوند به پیغمبر مىفرماید: «قُمِ اللَّیلَ اِلّا قَلیلاً، نِصفَه ُاَوِ نقُص مِنهُ قَلیلاً، اَو زِد عَلیهِ وَ رَتِّل القُرآنَ تَرتیلاً»(9) ؛ شب را به ذکر خدا بگذران، بخش مهمى از شب را نماز بخوان، با خدا متصل شو. چرا؟ زیرا: «اِنّا سَنُلقى عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً»؛ کار سنگینى متوجه به توست؛ خطاب سنگینى متوجه به توست؛ خودت را آماده کن، براى این است. بنابراین، ماها بیشتر احتیاج داریم، دیگرِ مردم هم به نسبت در درجات مختلف به نماز احتیاج دارند. نماز اهمیتش این است.
و در نماز آن چه که مهم است و باید روى آن تکیه کرد بعد از ترویج اصل نماز – که همه را باید نمازخوان کرد و همه نمازخوان بشوند – عبارت است از توجهِ در نماز. همان چیزى که «حضور قلب» به آن گفته مىشود.
این حضور قلب و توجه، کارى است که به تمرین احتیاج دارد. کسانى که این کارها را کردهاند و بلدند، به ما یاد مىدهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالىشأن و عالىمقام که خالق هستى است و مالک همه ی وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است، آن خاصیّت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز – که نمىشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقره ی کوتاه خلاصه کرد – بر این مترتب مىشود.
البته مقدمه ی اول و لازم این است که ما همه ی جوان ها و همه ی مردممان را با نماز آشنا کنیم و اهمیّت نماز را براى این ها شرح بدهیم. این کار، متصدى لازم دارد و بحمداللَّه شماها این را به عهده گرفتهاید و متصدى این کار شدهاید. حقیقتاً دستگاه هاى مختلف بایستى در این زمینه کار و تلاش کنند. این، مهمّ است؛ این، فقط این نیست که ما یک آدم غافل را، یا بىنماز را به نماز مىکشانیم؛ این معنایش این است که ما داریم پایههاى یک حرکت عظیم جهانى را که نظام جمهورى اسلامى؛ ستون مستحکم آن است، در میان انسان ها استوار مىکنیم. انسان ها وقتى دلشان با نماز انس گرفت و از طریق نماز با خداى متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبیعى گناهان از آن ها دور مىشود؛ دل های-این ها نسبت به گناه حساس مىشود و آن حالت تقوایى که در شرع مقدس قوامِ دیندارى است، بتدریج در انسان حاصل مىشود. مسأله ی نماز، این است. لذا ما اولاً از همه ی دوستان به خصوص از شخص آقاى قرائتى که واقعاً ایشان تلاش مجدّانهاى و مخلصانهاى در این راه انجام دادند و کسانى که با ایشان همکارى کردند، صمیمانه تشکّر مىکنیم. ثانیاً تأکید مىکنیم این کار را نیمهکاره نگذارید؛ میان راه خسته نشوید. این، براى همیشه است؛ این، کارى است که به طور مستمر باید ادامه داشته باشد؛ مثل خود نماز که تعطیلبردار نیست، توقف نمىپذیرد؛ چون غفلت انسان موجبات فراوانى دارد و خیلى چیزها انسان را غافل مىکند. براى این که با این غفلت مبارزه بشود، این نماز لازم است؛ صبح، نماز؛ ظهر، نماز؛ شب، نماز؛ نافله، فریضه. مثل خود نماز که تعطیلبردار نیست این حرکت هم تعطیل بردار نیست. به اهمیت نماز، به تأثیر نماز، به شرائط معنوى نماز باید مردم را آشنا کرد و از همه ی ابزارهاى مفید تبلیغ بایستى در این راه استفاده کرد.
یک جمله عرض بکنیم راجع به این حرفى که از قول پاپ نقل شده است؛ که دنیاى اسلام بحقّ در مقابل این حرف عکسالعمل نشان داد. دو جهت دارد؛ دو جنبه دارد این اظهار نظرى که صادر شده است از یک شخصیّتِ روحانى مسیحى درباره ی اسلام با یک میلیارد و نیم انسانِ متدیّنِ به اسلام و با میلیون ها کتابِ نوشتهشده درباره ی اسلام، از دو جنبه قابل توجه است:
جنبه ی اوّل که بیشتر هم امروز در دنیاى اسلام و در این چند روز به آن توجّه شده، مسأله ی تهمتى است که به اسلام متوجّه شده است و این ایراد و این تهمت، ظلم به اسلام و بىانصافى درباره ی اسلام است. اسلام را متّهم کردن به این که از عقلانیّت جداست و نسبت به عقل بىاعتناست، همانقدر ظالمانه است که انکارِ یک امر بدیهى؛ انکار منافع خورشید، انکار نور خورشید!.
در کدام کتاب آسمانى این همه مخاطبان امر شدهاند به تفکّر، به تعقّل؛ «لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرون»، «لَعَلَّکُم تَعقِلون»؛ به تدبّر در آیات تکوینى الهى.
در کدام کتاب آسمانى در اولین خطاب به علم، به قلم، به تعلیم، توجّه شده است و اهمیّت داده شده است. و امروز اگر دنیاى غرب در کار علم و پیشرفت علمى موفقیّتى دارد، کدام مورّخ و مطلّعِ با انصافى است که تصدیق نکند که این را از دنیاى اسلام گرفته است. قرون وسطى که قرون تاریکى و ظلمت و سیاهى دنیاى غرب و اروپا بود، دوران شکوفایى علم و تعقّل و اندیشه و فلسفه و ابنسیناها و فارابىها و افرادى اینچنین، در دنیاى اسلام است.
مسأله ی جهاد اسلام را هم نفهمیدن و بد معرفى کردن، این هم یک بىانصافى دیگر است. جهاد اسلام براى تحمیل عقیده نیست؛ براى مبارزه ی با کسانى است که انسان ها را به بردگى مىکشند. جهاد اسلام جنگ با ملت ها نیست؛ جنگ با قدرت هاى ستمگر و ظالم است. این، تاریخ اسلام است؛ این، عملکرد پیشوایان اسلام است؛ این، توصیه ی پیشوایان اسلام است. امیرالمؤمنین علیهالصّلوةوالسّلام در خطاب و فرمان خود به مالکاشتر این جمله ی جاودانه و فراموشنشدنى را دارند که مىفرمایند: کسانى که تو با این ها در آن جا مواجه مىشوى، یا با تو از لحاظ عقیده یکسانند، یا » و امّا شریک لک فى الخلق»؛ یا در انسان بودن با تو شریک هستند. ملاک این ها است. حتى کسانى که از لحاظ عقیده با تو همراه نیستند، ولى انسانند، با انسان برخورد تکریمآمیز باید داشت. «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِین»(10) – این دستور قرآن است – با کفار، با کسانى که با شما هم عقیده نیستند، اما به شما تجاوز نکردند؛ تعرض نکردند؛ تعدى نکردند؛ با شما ظالمانه برخورد نمىکنند، به این ها اعمال قسط کنید؛ نیکى کنید. «و ان تبرّوهم»؛ به آن ها نیکى کنید. دستور اسلام این است. چطور کسى این را نفهمد و جهاد اسلامى را که مبارزه ی آزادىبخش ملت هاست؛ مبارزه ی رها کردن ملت ها از چنگال قدرت هاى ستمگر ظالم است، این را اینطور تفسیر کند، که متأسفانه در این بیانات تفسیر شده و متعلق به امروز هم البته نیست؛ قرن ها روحانیون اروپایى این حرف ها را نسبت به اسلام مىگفتند و ما در دوران هاى اخیر تصوّرمان این بود که این حرف ها تمام شده، روشنگرىِ حقیقت، کار خودش را کرده است؛ اما انسان متأسفانه باز مىبیند که از این حرف ها بر زبان هایى که نباید جارى شود، جارى مىشود.
لکن جنبه ی دوم قضیه، به نظر من از جنبه ی اول مهمّ تر است و آن، سیاست هاى پشتپرده ی این گونه بیانات است، که مسأله را براى ما روشن مىکند. مسأله ی بحرانآفرینى مذهبى در دنیا، قرار دادن اصحاب ادیان مختلف و مذاهب مختلف در مقابل هم، جلوگیرى از همکارى ملت هایى که داراى عقاید مختلفند، ایجاد جنگ، ایجاد درگیرى و ایجاد بحران، که این خواست قدرت هایى است که ادامه ی حیات شان منوط به بحرانآفرینى است؛ باید بحرانآفرینى کنند تا بتوانند مقاصد خبیث خودشان را در میان جامعه ی بینالمللى دنبال بکنند. من از این نگرانم که پشت سر این بیانات، بدبینى مسلمانان و مسیحیان نسبت به یکدیگر، کینهورزى ملت هاى مسیحى و مسلمان با یکدیگر، زشت کردن چهره-ی مسلمین – به خصوص در کشورهایى که در آن جا در اقلیتند؛ مثل کشورهاى اروپایى و امریکا – ایجاد بهانههایى براى سرکوب جوامع مسلمان در این کشورها با اتهام واهى تروریست و امثال این ها فراهم شود. آن چه که پشت سرِ این قضیه هست، اینجور سیاست هاست؛ این را باید توجه داشت. و گمان مىکنم خود پاپ هم در این زمینه فریب خورده و توجه نکرده که پشت سر این حرف چیست و آن کسانى که وادار مىکنند؛ زمینهسازى مىکنند براى بیان این حرف ها، آن ها چه مقاصدى دارند؟.
چند سال قبل یکى از رؤساى اروپایى آمده بود تهران و در ملاقات با من، با یک تعبیرى، اشارهاى کرد از جنگ مسیحى و مسلمان. من در مخاطبه ی با او اظهار تعجّب کردم و گفتم مگر بناست جنگى بین مسلمانان و مسیحىها بشود؟! گفتم مسلمان ها انگیزه ی جنگیدن با مسیحیان را ندارند. در این صدسال اخیر هم – شاید هم بیشتر – هر چه جنگ در دنیا – جنگ هاى بزرگ – اتفاق افتاده است، جنگِ بین خود مسیحىها بوده است؛ جنگ اوّل جهانى، جنگ دوّم جهانى، جنگ هاى فرانسه و آلمان؛ اسم آوردم و به او گفتم که این جنگ ها بین دولت هاى مسیحى بوده و بین مسیحیان و مسلمانان نبوده است. آن وقت، تعجّب کردم از این که چرا این حرف را مطرح کرد. بعد از چندى این ماجراى برج هاى نیویورک اتفاق افتاد و اظهار نظر رئیسجمهور امریکا که: جنگ صلیبى شروع شده است! این شخصى که مورد بحث ماست – که با من صحبت مىکرد – یکى از کسانِ اصلىاى بود که پس از بیانات جورج بوش در پروژه ی امریکایى – صهیونیستىِ حمله ی به عراق، دخالت مستقیم داشت. من آن جا توجّه کردم که این حرفى که با من در این جا مطرح شده بود، این مسبوقِ به یک مذاکره، به یک گفت وگو، به یک قرار در بین سران استکبار جهانى بوده است. آن کسانى که حلقه ی توطئه ی امریکایى – صهیونیستى را در مورد خاورمیانه تشکیل داده بودند، که قدم اوّلشان هم حمله ی به عراق بود. آن جا معناى آن حرف، براى من آشکار شد؛ جنگ صلیبى! جنگ مسلمانان و مسیحیان! البته موفق نشدند.
از آن روز تا امروز تلاش هاى زیادى کردند. ماجراى کاریکاتورهاى اهانتآمیز در همین سلسله است. ماجراى اظهارات اهانتآمیز بعضى از سیاستمداران و مطبوعاتی ها نسبت به اسلام و مسلمین در امریکا و اروپا از همین مقوله است. این هم آخرین حلقه ی این سلسله است تا امروز، که متأسّفانه این دفعه از زبان پاپ، از زبان یک روحانى مسیحى، صادر مىشود. از بوش، ما خلاف توقعمان نمىشود؛ چون بوش همین است. رئیسجمهور امریکا، یعنى عنصرى که براى قدرت ها، کارتل ها و تراست هاى غارتگر جهانى کار مىکند و به وسیله ی آن ها انتخاب شده است و دستش در کارهاى آن هاست. انسان از او تعجب نمىکند؛ اما از یک مقام روحانى، خیلى تعجبآور است؛ خیلى مایه ی تأسّف است که یک مقام روحانىِ ارشد در عالَم مسیحیّت وسیلهاى بشود براى آن چیزى که سیاست عمده ی مستکبران و قدرتمندان و تجّار زر و زور در سطح دنیاست! وسیلهاى بشود براى سیاست عمده ی به غارت برندگان ثروت هاى ملى و بحرانسازها و براى آن چیزى که هدف آن هاست. مسلمان ها باید به این توجّه کنند.
آن کسانى که در قبال این اظهار نظر غیرمنصفانه موضع مىگیرند، توجّه کنند که جهت حمله و حرکت آن ها چه کسى باید باشد. آن کسى که این حرکت را در دنیا راه مىاندازد و انگیزه دارد و منتفع و ذىنفع در این حرکت هست، پاپ و امثال پاپ نیستند، آن ها قدرت هاى جهانى و صهیونیست ها و امریکا هستند. در این قضیه هم شیطان بزرگ است که دارد در پشت پرده، نقشآفرینى مىکند.
انشاءاللَّه امیدواریم که خداوند همه ی ما را حمایت کند؛ هدایت کند؛ دستگیرى کند و بتوانیم در آن چه که وظیفه ی ماست، بصیر و هوشیار و کوشا انشاءاللَّه حرکت کنیم؛ و کیدِ دشمنان اسلام و مسلمین را خداوند به خودشان برگرداند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
27/6/1385
نماز، نیاز آدمی
شانزدهمین اجلاس سراسری نماز
اراک
شهریور ماه 1386
بسم الله الرّحمن الرّحیم
برپایی اجلاس نماز را گرامی می دارم و از ایزد دانا و شنوا درخواست می کنم که آن را کانونی گرمابخش و چراغی روشنگر برای دل های پاک و با صفای جوانان ما بگرداند و نوای گوش نواز نیایش را در پهنه ی کشور ما بگستراند.
نماز، نیاز آدمی است. ماگرفتاران تخته بند زندگی مادّی، به دریچه ای که هوای پاک آزادی را از عالَم معنا به ما برساند و دل را از آلودگی و بی خبری برهاند نیازمندیم. بدون این پنجره ی روشنی، و طراوت، نهاد آدمی درخشندگی گوهر خویش را از دست می دهد و دل، رنگ و بو و سرشت گِل می گیرد.
اگر نماز را آن گونه که هست بشناسیم، خدا را بر این هدیه ی بزرگ که پیامبرانش به ما داده اند، هزاران بار سپاس خواهیم گفت.
شما برپا دارندگان این گردهمایی که کوشش ارجمندتان پوشیده نیست، همّت خویش را بر آن بگمارید که نماز را به درستی بشناسانید. این از هر بخشنامه و دستوری و فرمانی کارسازتر است. دل ها با جویایی معنویت سرشته شده اند، شما این راه راست، این داروی معجزه گر، و این پنجره ی دل گشا را به آنان نشان دهید. این است آن چه نماز را همگانی و آن را با حال و حضور و شور و شیدایی همراه می سازد، و این سخنان والا را معنی می کند، که:
الصّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن؛(11) نماز اوجگیری مؤمن است.
الصّلاةُ خَیرُ مُوضُوعٍ مَن شَاءَ اِستَقَلّ وَ مَن شَاءَ اِستَکثَرَ؛(12) نماز بهترین نهاده ی دین است، هرکه خواهد کم، و هرکه خواهد بیش، بهره از آن می گیرد.
و برای این کار بزرگ، ناگزیر باید هم خِرد و هم هنر و هم انگیزه، به کار گرفته شود.
از خداوند متعال توفیق روز افزون برای همه ی شما مسألت می کنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله
سید علی خامنه ای
14/ 6/ 1386
نماز، دانش و رسالت دانشگاه
هفدهمین اجلاس سراسری نماز
تهران
آبان ماه 1387
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اولاً قلباً و عمیقاً تشکر می کنم از برادران و خواهران عزیزى که متصدّى امر ترویج نماز هستند. در همه جا؛ این خوب است و ارزشمند است؛ بخصوص در دانشگاهها. و از خداى متعال درخواست می کنم که به شما و به جناب آقاى قرائتى و همین طور دیگر دستاندرکاران این کار بزرگ – که این همّت را کردند، این شجرهى طیّبه را ایشان در زمین کاشتند و بحمداللَّه امروز برگ و بار خوبى دارد – توفیق بدهد، طول عمر بدهد که انشاءاللَّه ایشان بتوانند کار را دنبال کنند.
اهمیّت کار اقامهى نماز و ترویج نماز، ناشى است از اهمیّت خود نماز. وقتى ما مىبینیم در شرع مقدّس اسلام این همه راجع به نماز – چه در قرآن، چه در کلمات نبىّ مکرّم، چه در فرمایشات معصومین – ترغیب و تشویق و اهتمام نشان داده شده، کشف می کنیم که این نماز در بین مجموعهى داروهاى درمانگرِ بیمارىهاى جسمى و روحى و فردى و اجتماعى انسان، آن عنصر اصلى یا یکى از اصلىترین عناصر است. همهى واجبات شرعى، اجتناب از همهى محرّمات، تشکیل دهندهى مجموعهاى است از داروى تجویز شدهى از سوى پروردگار براى تقویت بنیهى روحى و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان – اصلاح جامعه، اصلاح فرد – منتها در این مجموعه بعضى از عناصر کلیدى هستند که شاید بشود گفت نماز کلیدىترینِ این عناصر است. «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ- أَقامُوا الصَّلاةَ»(1) مؤمنان، مجاهدان راه خدا، ایثارگران طریق تحکیم معارف الهى این جورىاند که وقتى «ان مکّنّاهم فى الارض»؛ وقتى ما اینها را در زمین متمکن کردیم، قدرت را به این ها سپردیم، خیلى کارها باید انجام بدهند: استقرار عدالت، ایجاد چه، چه، اما اولْچیزى که وجود دارد: «اقاموا الصّلوة»؛ نماز را اقامه می کنند. چه رازى است در این نماز که اقامهى آن اینقدر مهمّ است؟
دربارهى نماز خیلى بحث شده است. هر انسانى در درون خود یک نفس سرکش دارد، یک پیل مست که اگر مراقبش بودید، با چکش مرتب بر سر او کوبیدید، او شما را به هلاکت نخواهد انداخت؛ رفتار او کنترل خواهد شد و همین نفس انسانى مایهى پیشرفت شما خواهد شد. نفس، مجموعهى غرائز انسانى است که اگر این غرائز درست کنترل شوند، در راه صحیح به کار گرفته شوند، درست اعمال شوند، انسان را به اوج کمال خواهند رساند. اشکال این است که مستى می کنند. بایستى یک کنترل کنندهاى وجود داشته باشد. اگر ظلم در دنیا هست، ناشى از بدمستى غرائز و نفسانیّات یک یا چند نفر یا یک مجموعه است؛ اگر فحشاء در دنیا هست، همین جور؛ اگر اهانت به انسان و پایمال کردن کرامت انسان در دنیا وجود دارد، همین جور؛ اگر فقر در دنیا هست، بخش عظیمى از جامعهى بشرى دچار محرومیت از نعم الهى بر روى زمینند، به خاطر همین است. نفسانیّاتِ مجموعهى ستمگر، ظلم را به وجود مىآورد. مجموعهى مستکبر، استضعاف را به وجود مىآورد. مجموعهى تمامیتخواه و فزونىطلب و بىرحم، فقر را به وجود مىآورد، گرسنگى را به وجود مىآورد. این نفسانیّات است که این همه مفاسد در عالم از اوّلِ تاریخ تا امروز وجود داشته و هرچه انسان در به کارگیرىِ توانائىهاى گوناگونى که خدا در او به ودیعت گذاشته، جلوتر رفته، این کمتر نشده، بیشتر شده؛ «چو دزدى با چراغ آید گزیدهتر برد کالا».(13) آن ظالمى که بمب اتم دارد، فرق می کند با آن ظالمى که فقط با شمشیر می جنگد. این نفسانیّات براى انسان ها خطرناکتر شدهاند.
یک چنین چیزى در وجود انسان ها هست. همهى انسان ها مبتلا به این پیل مست در درون وجود خودشان هستند که باید این را مهار کنند. این مهار با ذکر خداست؛ با یاد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نیاز به پروردگار است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهى است؛ با احساس زشتىهاى خود در مقابل جمال مطلق حق متعال است. این ها همهاش ناشى از ذکر است. انسانى که باتقواست، یعنى مراقب خودش هست و متذکِّر هست، منشأ شرّ و ظلم و فساد و طغیان و بدى به این و آن نمی شود. آن ذکر الهى مرتب دارد او را نهى می کند؛ مرتب دارد او را باز می دارد: «الصّلوة تنهى». «تنهى» یعنى نهى می کند، نه این که دست و پاى انسان را می بندد؛ غرائز را از کار مىاندازد. بعضى خیال می کنند «الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر»،(14) معنایش این است که اگر نماز خواندى، دیگر فحشا و منکر از بین خواهد رفت؛ نه، معنایش این است که وقتى نماز می خوانى، آن واعظ درونىِ تو که با نماز جان گرفته، او مرتب به تو از بدىِ فحشاء و منکر می گوید. و گفتن و تکرار کردن و بر دل فرو خواندن، طبعاً اثر دارد و دل را خاضع و خاشع می کند. لذاست مىبینید نماز تکرار باید شود. روزه، سالى یک بار؛ حج، عمرى یک بار؛ نماز، هر روز چند بار باید تکرار شود. اهمیّت نماز این جاست.
اگر نماز خواندیم، از درون انسان، از دل انسان بگیرید تا سطح جامعه و تا سطح حاکمیّت بر جامعه – هرچه این جامعه بزرگ باشد – به برکت نماز امان پیدا می کند، امنیّت پیدا می کند. دل انسان امنیّت پیدا می کند، جسم انسان امنیّت پیدا می کند، جامعهى انسان امنیّت پیدا می کند. نماز خاصیّتش این است؛ اقامهى صلاة در جامعه این است. اینى که این همه تأکید شده، کار شما این است؛ شما ستادهاى اقامهى نماز و ستادهاى ترویج نماز در هر نقطهاى از نقاط کشور، در هر قشرى از اقشار و مهمتر از همه در مجموعهى جوانان نخبه و دانشجو. این معنایش کشاندن جامعه به این حالت ذکر همگانى است. همگان متذکّر باشند؛ کوچک، بزرگ، زن، مرد، مسؤول دولتى، غیر مسؤول دولتى، شخصى که براى خودش کار می کند، شخصى که براى یک جماعتى کار می کند، این ها وقتى متذکّر پروردگار بودند، کارها سامان پیدا می کند. بیشترِ گناهان ما از غفلت سر می زند. این نماز به طور دائم تکرار می شود.
در این زمینهها حرف زیاد زدهاند، ما هم بارها عرض کردهایم؛ نماز جسمى دارد و روحى. به این باید توجّه بشود. یعنى تک تک ما، خود من و دیگران باید به این توجّه کنیم. نماز قالبى دارد و مضمونى؛ جسمى دارد و روحى. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز خالى نماند. نمی گوئیم جسم بىروح نماز هیچ اثرى ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکى دارد؛ اما آن نمازى که اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمّه (علیهمالسّلام) این همه روى آن تأکید کردند، نمازى است که جسم و روحش هر دو کامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع براى پوشش دادن به همهى آن نیازهائى است که به وسیلهى نماز بایستى برآورده شود که هر کدام رازى در جاى خود دارد و مجموعهى این ها، قالب و شکل نماز را به وجود مىآورد. این شکل خیلى مهمّ است، لیکن روح این نماز توجّه است؛ توجّه. بدانیم چه کار داریم می کنیم. نماز بىتوجه – همان طور که عرض کردم – اثرش کم است.
شما از یک تکّه الماس چند قیراطىِ خیلى ارزشمند دو جور می توانید استفاده کنید. یک جور این است که مثل یک الماس، مثل یک سنگ قیمتى از آن استفاده کنید، یکى هم این است که آن را به عنوان سنگ ترازو به کار ببرید و به جاى سنگ چند گرمى تو ترازو بگذارید و در مقابلش مثلاً فلفل یا زردچوبه بکشید! این هم استفادهاى از الماس است؛ اما چه جور استفادهاى؟! این مثل تضییع الماس است. البته باز هم با شکستن الماس فرق دارد؛ باز هم همینقدر، شکستن از او بدتر است؛ اما استفادهى از الماس هم این نیست که آدم او را سنگ ترازو قرار بدهد و با او فلفل و زردچوبه وزن کند. با نماز مثل الماسى که سنگ ترازو کردهایم، نباید رفتار کنیم. نماز خیلى ذىقیمت است.
یک وقت انسان نماز می خواند، مثل بقیهى عادات روزانه؛ مسواک می زنیم – فرض بفرمائید – ورزش می کنیم، همین جور نماز هم می خوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز می خواند، با این احساس که می خواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو می گیرید، تطهیر می کنید، خودتان را آماده می کنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوىِ ناشى از وضو و غسل می روید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسى داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صِرف این که یک امواجى را که ناشى از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزى نیست که از ما خواسته شده. می شود همین طور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدّین …» و امواجش را منتشر کنیم. همین را می شود با قرائت خوب هم خواند، اما بىتوجّه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتى است در هوا. این، آن چیزى نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ این ها مهمّ است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازى که خود ما می خوانیم، نمازى که به دیگران تعلیم می دهیم، این نکتهى روح نماز را باید توجّه کنیم.
البته این روح بدون جسم هم به دست نمىآید. این که انسان خیال کند اگر این است، مىنشینم صد بار ذکر می گویم و مثلاً نماز دیگر نمی خوانم، نه. همین جور که عرض کردیم، آن جسم، آن کالبد، با توجه به نیازهاى تأمینشوندهى به وسیلهى این روح تنظیم شده است. لذا ببینید در روایات براى حالات مختلف نماز یک خصوصیاتى را گذاشته اند؛ واجب نیست، مستحب است. در وقت ایستادن به کجا نگاه کنید؛ در وقت سجده کردن به کجا نگاه کنید؛ در وقت رکوع، بعضى از روایات دارد، چشمتان را ببندید؛ بعضى روایات دارد به جلو نگاه کنید؛ این خصوصیات همه کمک می کند به آن حالت حضور و توجّهى که براى انسان لازم است.
حالا اهمیّت نماز که واقعاً براى ما توصیفش هم شاید ممکن نباشد. امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان می فرمایند که: «لَیْسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة»؛(15) از ما نیست کسى که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنى سبک شمردن، کماهمیّت شمردن. حالا این نمازِ با همهى این خصوصیّات، با همهى این فضائل، چقدر از انسان وقت می گیرد؟ نماز واجب ما – این هفده رکعت – اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض کنید سى و چهار دقیقه وقت می گیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات می شود که پاى تلویزیون در انتظار برنامهاى که مورد علاقهى ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات – بیست دقیقه، پانزده دقیقه – که هیچ کدام هم به درد ما نمی خورد، مىنشینیم گوش می کنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست می دهیم، براى خاطر آن برنامهاى که می خواهیم. بیست دقیقههاى زندگى ما اینجورى است. منتظر تاکسى می شویم، منتظر اتوبوس می شویم، منتظر رفیقمان می شویم که بیاید جائى برویم، منتظر استاد می شویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبرى می شویم که دیر به مجلس رسیده؛ همهى این ها – ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه – به هدر می رود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز – این عمل راقى، این عمل بزرگ – مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد.
در جامعهى جوان کشور بیش از دیگران باید به نماز اهمیّت داد. جوان با نماز دلش روشن می شود، امید پیدا می کند، شادابى روحى پیدا می کند، بَهجت پیدا می کند. این حالات بیشتر مال جوان هاست، بیشتر مال موسِم جوانى است؛ می تواند لذّت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم که با توجّه باشد، خواهیم دید که انسان در هنگام توجّه به نماز از نماز سیر نمی شود. انسان وقتى به نماز توجّه پیدا کند، آنچنان لذتى پیدا می کند که در هیچ یک از لذائذ مادّى این لذّت وجود ندارد. این در اثر توجّه است. بىتوجّهى به نماز، کسالت در حال نماز، از خصوصیّات منافقین است – نه اینکه حالا هر کسى در حال نماز کسالت داشت، منافق است؛ نه – خدا منافقین را در قرآن معرفى می کند و می گوید این ها را از این بشناس. در زمان پیغمبر منافقینى بودند که براى خاطر این و آن نماز می خواندند و در دل به نماز اعتقادى نداشتند. «وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَوةِ قَامُوا کُسَالَى یُرَاءُونَ النَّاس».(16) بله، وقتى کسى طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمی زند، خسته می شود و برایش یک کار طولانى به نظر مىآید. چهار رکعت نماز که چهار دقیقه، پنج دقیقه طول می کشد، براى او یک زمان طولانى به نظر مىآید؛ در حالى که چهار دقیقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در این حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد دید که مثل برق گذشت؛ دریغ می خورد، افسوس می خورد و دلش می خواهد طولانىتر بشود.
این معنا را در جوان ها، ترویج کنید. جوان ها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتى به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما آدمى که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. براى آن که از جوانى عادت کرده به این که خوب نماز بخواند؛ یعنى نماز با توجّه – نماز خوب معنایش نماز با صداى خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنى نمازِ با توجّه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند – آن وقت این سجیّهى او می شود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همین جور خوب نماز می خواند.
یک نکتهاى را آقاى قرائتى الان اشاره کردند، قبلاً هم مکرر گفتهاند، ما هم گفتهایم؛ در مورد کمبود مسجد و نمازخانه در مراکز پرجمعیت. این را باید دوستانى که از دولت این جا تشریف دارند – وزراى محترم که این جا تشریف دارید – در دولت به طور جدّ مطرح کنید. همهى کارهاى مهندسى بزرگ بایستى یک پیوست مسجد و نمازخانه داشته باشد. وقتى مترو طراحى می کنیم، براى ایستگاه مترو، مسجد در آن ملاحظه شود؛ ایستگاه قطار طراحى می کنیم، فرودگاه طراحى می کنیم، مسجد در آن حتماً دیده شود. شهرک طراحى می کنیم، مسجد در مراکز لازم که ممکن است بیش از یکى لازم باشد، در او حتماً ملاحظه شود. آیا ممکن است ما یک شهرک را طراحى کنیم، خیابانکشىِ او را فراموش کنیم؟ می شود شهرکِ بدون خیابان؟ با این چشم باید به مسجد نگاه کرد. شهرک بدون مسجد معنى ندارد. وقتى انبوهسازان ساختمان می خواهند مجوز بگیرند براى انبوهسازى و ساختمان بسازند، در نقشهاى که ارائه می دهند که مجوز بر اساس او صادر می شود، باید نمازخانه دیده شود. ما باید با نمازخانه این جورى برخورد کنیم.
اشاره کردند به پروازها؛ نه فقط پروازهاى حج، در پروازهاى گوناگون – داخلى، خارجى، دوردست – که وقت نماز را پوشش می دهد، حتماً رعایت مسئلهى نماز بشود. اگر امکان دارد قبل از پرواز و بعد از پرواز، وقت نماز وجود داشته باشد؛ این جور نباشد که مثلاً فرض بفرمائید از قبل از اذان صبح راه بیفتند و بعد از آفتاب به مقصد برسند؛ نه، برنامه را جورى تنظیم کنند که مردم بتوانند نمازشان را بخوانند؛ یا قبل، یا بعد. اگر امکان ندارد – گاهى ضرورت هایى از لحاظ پروازهاى داخلى، خارجى، خطوط هوائى، پیدا می شود که امکان ندارد – در داخل هواپیما امکانات نماز خواندن را فراهم کنند که البته کاملاً می شود قبله را تشخیص داد؛ یعنى خلبان ها واردند، می فهمند، می دانند؛ تا افرادى که مایلند در داخل هواپیما نماز بخوانند، بتوانند. البته مسئلهى حرکت قطارها هم به طریق اولى این جور است.
امروز در کشور ما این جهات قابل مقایسهى با قبل از انقلاب نیست. شماها اغلب قبل از انقلاب را یادتان نیست. عجیب بود! هم این جا، هم بعضى جاهاى دیگر. ما عراق رفته بودیم، یک سفر عتبات مشرف شدیم، هر کار کردیم براى نماز صبح، توقف نکرد؛ یعنى اصلاً نمی شد؛ جورى تنظیم کرده بودند که نمی شد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار – که نزدیک ایستگاه یا اوائل ایستگاه بود – خودم را از پنجره بیندازم بیرون، که بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار کثیف بود و نمی شد نماز خواند. به هر حال، این چیزها هیچ رعایت نمی شد. حالا خیلى تفاوت کرده؛ منتها بیش از این-ها انتظار هست. اهمیّت نماز باید معلوم باشد.
ما بارها، مکرر به آقایان ائمهى جمعه، ائمهى جماعت و روحانیون محترم در شهرستان ها، در تهران توصیه کردیم که مساجد باید آباد باشد؛ صداى اذان باید از مساجد بلند شود. باید همه ی نشانههاى توجّه به نماز و اقامهى نماز را در شهر اسلامى – بخصوص در شهرهایى مثل تهران و شهرهاى بزرگ کشور – ببینند، باید احساس کنند؛ هم مردم خودمان، هم کسانى که وارد این شهرها می شوند. نشانههاى اسلامى باید واضح و آشکار باشد؛ کما این که در مهندسىهاى ما باید نشانههاى اسلامى آشکار باشد. صهیونیست ها هر نقطهى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستارهى داوود را سعى کردند یک جورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسىشان این جورى است. ما مسلمان ها نشانههاى اسلامى و مهندسى اسلامى را باید در همهى کارهایمان، از جمله در باب مهندسى بایستى مراعات کنیم.
به هر حال، امیدواریم خداوند متعال توفیق بدهد. کار نماز، کار کوچکى نیست؛ کار بسیار بزرگى است. همهى دستاندرکاران این کار انشاءاللَّه جزو «وَ المُْقِیمِینَ الصَّلَوه»(17) هستند که در قرآن بخصوص «و المقیمین الصّلوة» دربارهى مؤمنان پاک و پاکیزه و خالص اسم آورده شده. انشاءاللَّه همهتان در عِداد مقیمین الصّلوة باشید و خداى متعال کمک کند، توفیق بدهد، و همهى ما را از برکات نماز انشاءاللَّه برخوردار کند.
و السّلام علیکم و رحمةاللَّه
نماز، مسجد و جوانان
هجدهمین اجلاس سراسری نماز
قم – مسجد مقدس جمکران
آبان ماه 1388
بسم الله الرحمن الرحیم
نامگذاری اجلاس امسال نماز به نام جوانان، کاری بسزا و برامده از نگاه درست به این چشمه فیاض یاد و راز و نیاز است دل و جان نیالوده جوان آماده ترین کانونی است که این مشکات نور و حضور می تواند در آن گرمی و روشنی بپراکند و راه سلوک و عروج معنوی را در میانه کج راهه ها نمایان سازد آشنا کردن جوانان با صفا و بهجتی که در نماز و ذکر است خدمتی بزرگ به آنان و به آینده ای است که باید با دست توانا و عزم جوانانه آنان ساخته و پرداخته شود سفارش این جانب آن است که مسجد را نیز همچون دل های جوان پاکیزه و پیراسته و لبریز از شور و انگیزه و نشاط کنیم.
مسجد نیز باید کانونی باشد که مشکات نماز در آن بدرخشد و نور معرفت و محبت و انس و صفا از آن ساتع شود.
امامان جماعت هیئت های امنا خادمان موظف و متبرع هریک باید بخشی از این کار بزرگ و اثر گذار را بر دوش خود حس کنند.
توفیق همه دست اندرکاران سلسله نشست های نماز مخصوصاً جناب حجت الاسلام قرائتی مرد شایسته ثابت قدم و استوار را از خداوند متعال مسئلت می کنم.
سید علی خامنه ای
12 آبان 88
نماز، مسجد و خانواده
نوزدهمین اجلاس سراسری نماز
بیرجند – دانشگاه پیام نور
مهرماه 1389
بسماللهالرحمنالرحیم
پدید آوردن هویتی به نام مسجد، نخست در قبا و سپس در مدینه، در شمار زیباترین و پرمغزترین ابتکارهای اسلام در آغاز تشکیل جامعهی اسلامی است: خانهی خدا و خانهی مردم؛ کانون ذکر و معراج معنوی و عرصهی علم و جهاد و تدبیر دنیوی؛ جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، دوگانههای به همپیوستهئی است که تصویر مسجد اسلامی و فاصلهی آن با عبادتگاههای رائج ادیان دیگر را نمایان میسازد. در مسجد اسلامی، شور و بهجت عبادت خالص با نشاط زندگی پاک و خردمندانه و سالم، در هم میآمیزد و فرد و جامعه را به طراز اسلامی آن نزدیک میکند. مسجد، مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشهی مکتب اسلام است.
با این نگاه، دلهای ما برای مسجد میتپد و از شوق و احساس مسئولیت، لبریز میگردد. امروز در میان مساجد ما کم نیستند آنهائی که میتوانند نمائی از این تصویر زیبا و شوقانگیز را به نمایش درآورند. حضور نسل جوان پاکنهاد ما و حضور روحانیون و معلمان آگاه و دلسوز، مسجدهائی را به درستی، کانون ذکر و عبادت و اندیشه و معرفت ساخته و یادهای عزیز و گرانبها را در دلهای ما برانگیخته است. لیکن تا این وظیفه به تمام و کمال گزارده نشود، هیچیک از ما نباید و نمیتوانیم خطری را که از کمبود مسجد یا ضعف و نارسائی مساجد، جامعه و جوانان و خانوادهها و نسلهای آینده را تهدید میکند، غافل بمانیم و خود را از برکات عظیمی که مسجدِ طراز اسلامی به کشور و نظام و مردم هدیه میکند، محروم سازیم.
نخستین مطلب مهم، بنای مسجد و حضور روحانی شایسته در آن است. هم اکنون با وجود دهها هزار مسجد در کشور، جای هزاران مسجد دیگر در روستاها، شهرها، شهرکها و مجتمعهای مسکونی خالی است. دسترسی آسان به مسجد، نیاز ضروری مؤمنان و جوانان و نوجوانان ما است. روحانی پرهیزگار، خردمند، کارشناس و دلسوز در مسجد، همچون پزشک و پرستار در بیمارستان، روح و مایهی حیات مسجد است. امامان جماعت باید آماده سازی خویش برای طبابت معنوی را وظیفه حتمی خود بدانند و مراکز رسیدگی به امور مساجد و حوزه های علمیه در همهجا آنان را یاری دهند. مساجد باید مَدرَسِ تفسیر و حدیث و منبرِ معارف اجتماعی و سیاسی و کانون موعظه و پرورش اخلاق باشد. زمزمهی محبت متولیان و مدیران و امنای مساجد، باید دلهای پاک جوانان را مجذوب و مشتاق کند. حضور جوانان و روحیههای بسیجی باید محیط مسجد را زنده و پرنشاط و آیندهپو و لبریز از امید سازد. میان مسجد و مراکز آموزشی در هر محل، همکاری و پیوند تعریف شده و شایستهئی برقرار گردد. چه نیکوست که دانش آموزان برجسته و ممتاز در هر محل، در مسجد و در برابر چشم مردم و از سوی امام جماعت، تشویق شوند. مسجد باید رابطهی خود را با جوانانی که ازدواج میکنند، با کسانی که به موفقیتهای علمی و اجتماعی و هنری و ورزشی دست می یابند، با صاحب همّتانی که کمک به دیگران را وجههی همت میسازند، با غمدیدگانی که غمگساری می جویند، و حتی با نوزادانی که متولد میشوند، برقرار و مستحکم کند. مسجد باید در هر منطقه و محل؛ مأمن و مایهی خیر و برکت باشد و به طریق اولی، وسیلهی زحمت و آزار مجاوران نگردد. پخش صداهای آزاردهنده بویژه در شب و هنگام آسایش مردم، کاری ناروا و در مواردی خلاف شرع است. تنها صدایی که باید از مسجد در فضا طنین بیفکند بانگ اذان با صوت خوش و دلنواز است.
عمران مساجد و پرداختن به آرایههای معنوی و ظاهری آن، وظیفهی همگان است و هر کسی به اندازهی توان و همت باید آن سهیم گردد. مردم، شهرداریها و دستگاههای دولتی هر یک در آن باید سهمی ایفاء کنند و روحانی دانا و مسئولیتپذیر و پرهیزگار می تواند و می باید محور این منظومهی تلاش مقدس باشد.
از خداوند متعال توفیق همگان را مسألت میکنم و برای روحانی مجاهد و خدمتگزار، جناب حجتالسلام و المسلمین آقای قرائتی دوام عمر و نشاط و توفیق روزافزون از خداوند می طلبم.
و السلام علیکم و رحمهالله
سیدعلی خامنهای
18مهرماه 1389
نماز و مسجد طراز اسلامی
بیستمین اجلاس سراسری نماز
بوشهر- مصلای بوشهر
مهرماه 1390
بسمه الله الرحمن الرحیم
انسان، به سرشت و طبیعت خود، مشتاق و نیازمندِ نیایش و خشوع در برابر خداوند است که آفریننده ی همه ی نیکیها و زیبائی ها است؛ و نماز، برآورنده ی این نیاز است. ادیان الهی با تشریع نماز، کام تشنه ی فطرت انسان را سیراب می کند و او را از سرگشتگی و گمراهی در فرو نشاندن این عطش طبیعی نجات می بخشند. تکرار نماز در هر روز و شب، فرصت و نعمتی است که آدمی را از فرقه شدن در غفلت میرهاند؛ به او مجال حضور دل آگاهانه در برابر خدا می بخشد؛ جان او را صیقل می دهد و گوهر باطن او را درخشان می سازد.
ذِکر و نماز و نیایش آنگاه که با سامان زندگی اجتماعی درهم می آمیزد معجزه ی اسلام را در آرایش منظومه ی احکام عبادیِ آن آشکار می سازد. مسجد، مظهری از این درهم آمیختگی است. نماز در مسجد و با جماعت مؤمنان، همگانی نشستن برگِردِ سفره ی میهمانی خداوند است، و این خود، بارشِ رحمت الهی را انبوه تر و دلنشین تر می سازد.
به برکت نماز، فضای مسجد نورانی و عطر آگین می گردد و سخن حق و آموزش دین و اخلاق و سیاست در آن بیش از هر جای دیگر بر دل و جان می نشیند و به زندگی فرد و جامعه، سمت و سوی خدائی می دهد.
مسجد را با این نگاه باید نگریست. روح مسجد، کالبد زندگی را پرنشاط و پر انگیزه می سازد در هر جا سامان زندگی است، مسجد، مرکز و کانون اصلی است. در بنای شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، در مراکز جمعیتی از بازارهای کسب و کار تا فرودگاه ها و جاده ها و پایانه های سفری و تا آسایش ها و بیمارستان ها و بوستان ها و گردشگاه ها، در همه و همه باید مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.
مسجد در همه جا باید پاکیزه، زیبا و آرامبخش باشد. مدیریت محتوائی و معنویِ مسجد که بر دوش روحانی مسجد است باید خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. حوزه های علمیه برای آماده سازی روحانیانی در این طراز، وظیفه ای ذاتی و طبیعی دارند.
اگر مسجد، کیفیت شایشته ی خود را بیابد، هزینه های مادی و معنوی بسیاری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد داشت.
به امید آن روز، و با سلام بر حضرت بقیه الله ارواحنا فداه
والسلام علیکم و رحمه الله
سید علی خامنه ای
19/7/1390
رهنمودهایى از مقام معظم رهبرى دام ظله
1- نماز باحضور و باتوجه، انسان را از پوچى و بىهدفى و ضعف مىرهاند و افق زندگى را در چشمش روشن مىسازد و به او اهمیت و اراده و هدف مىبخشد و دل او را از میل به کجروى و گناه و پستى نجات مىدهد.
2- انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصههاى خطر، محتاجتر.
3- هیچ وسیلهاى محکمتر و دایمىتر از نماز براى ارتباط میان انسان و خدا نیست.
4- مبتدىترین انسانها رابطهى خود با خدا را به وسیلهى نماز آغاز مىکنند؛ برجستهترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مىجویند.
5- کلمات و اذکار نماز، هر یک خلاصهاى است که به بخشى از معارف دین اشاره مىکند و به طور مکرر و پى در پى آن را به یاد نمازگزار مىآورد.
6- مردم ما و جامعهى ما و به خصوص جوانان ما که اکنون بار امانت سنگینى را بر دوش گرفتهاند، باید نماز را منبع قدرتى لایزال بدانند و در برابر جبههى فساد و بىعدالتى و کجروى که امروز بشریت را تهدید مىکند، از نماز و یاد خدا نیرو بگیرند.
7- از کودک دبستانى تا پژوهشگر دورههاى عالى، هر یک در فراخور ذهن و معرفت خود، مىتوانند در راه شناختن نماز و رازهاى آن قدمهایى بردارند و با ناشناختههایى آشنا شوند.
8- فلسفهى نماز، تحلیل رازها و رمزهاى آن، با زبان هنر در معرض دید همگان قرار گیرد تا هر کس به قدر ظرفیت خود از آن متمتع گردد.
9- حقیقت آن است که در کار معرفى نماز کوتاهىهاى زیادى شده است و نتیجه آن که نماز هنوز جایگاه شایستهى خود را، حتى در نظام اسلامى ما، به دست نیاورده است.
10- سخنان سنجیده و افکار بلند در بازشناسى نماز، فراهم و در معرض ذهن و دل دانشجویان و دانشآموزان گذاشته شود.
(18)
امام خمینى قدس سره پیرامون نماز فرمود:
«در اسلام از نماز، هیچ فریضهاى بالاتر نیست… نماز، پشتوانهى ملت است… نماز، یک کارخانهى انسانسازى است… فحشاء و منکر را نماز، از یک امتى بیرون مىکند. مسجدها را خالى نکنید، نماز، بالاترین ذکرهاست… این دژهاى محکم را محکم نگهدارید، نگویید که ما انقلاب کردیم حالا هى باید فریاد بزنیم، خیر، نماز بخوانید، از همهى فریادها بالاتر است…
شیطانها از نماز مىترسند، از مسجد مىترسند…» (19)
1) سوره مبارکه حج، آیه 41.
2) دعای کمیل.
3) سوره مبارکه طه، آیه 132.
4) سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45.
5) سوره مبارکه جمعه، آیه1.
6) سوره مبارکه مؤمنون، آیات 1و2.
7) سوره مبارکه حج، آیه41.
8) من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 568.
9) سوره مبارکه مزمل، آیات 1-4.
10) سوره مبارکه ممتحنه، آیه 8.
11) مرآة العقول، ج12، ص331.
12) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص 47.
13) سنایی.
14) سوره مبارکه عنکبوت، آیه45.
15) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج17، ص60.
16) مکاتیب الأئمة علیهم السلام، ج5، ص257.
17) سوره مبارکه نساء، آیه 162.
18) از پیام مقام معظم رهبرى دربارهى نماز، 16/7/70، حسین انصاریان، سیماى نماز.
19) صحیفهى نور، ج 12 ص 148 و 149.