دسته بندی: سرچشمه امید

زمان مطالعه: < 1 دقیقه صبح با بانگ اذان شستشو مى‏دهم این جان پر از تاریکى به وضوى تسلیم صبح با بانگ اذان از قفس مرغ دلم تا سراپرده نور

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در هاى و هوى آتش شیرازه قنوتت هرگز ز هم نپاشید تنها دو دست آبى از دست آسمان رفت اى با سحر سرشته آیینه دار

زمان مطالعه: < 1 دقیقه سلام من به غنچه اى که صبحدم به خنده باز مى‏شود سلام من به آن پرنده ی سپید شادمان که در سپیده با نسیم ترانه

زمان مطالعه: 2 دقیقه «من نمازم را وقتى مى‏خوانم» که خورشید هنوز طلوع نکرده باشد! …اگر خورشید طلوع کند، «سرو» را خواهند دید که در محراب ایستاده است و

زمان مطالعه: < 1 دقیقه مادرم چادر شب را امّا، بى ستاره به سر کشید و بر سجّاده بوریایى خویش به راز و نیاز و نماز ایستاد و من با

زمان مطالعه: < 1 دقیقه مادر بزرگم با موى سپید خیلى پیر، امّا گرم و پر امید بوى گل مى‏داد یا بوى گلاب بوى بنفشه یا بوى عنّاب وقتى که

زمان مطالعه: < 1 دقیقه نماز… با قیام و قعودش با تکبیر و درودش با رکوعش، با سجودش به من مى‏آموزد فریاد، نه سکوت طلب، نه رکود حرکت، نه سکون

زمان مطالعه: < 1 دقیقه او هر روز مرا مى‏بوسد گاهى نیز با من قهر مى‏کند و در همان حال به خواب مى‏رود من حتّى یادم مى‏رود که با او

زمان مطالعه: < 1 دقیقه مى‏روى ابتداى جاده ی نور دستهایت پر از دعا و نیاز با دلى خسته از عبور زمان مى‏روى عاشقانه سوى نماز روبه روى نگاه تو

زمان مطالعه: < 1 دقیقه شکوفه ی سپیده دم به خنده چون گشود لب زشاخسار صبحدم پرید زاغ پیر شب گشود پر به ‏آسمان چکاوکِ خوش اذان فضا پر از