جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دسته بندی: ریا

ریاکار

زمان مطالعه: < 1 دقیقه غریبى شبى در مسجدى نزول کرد، سگى پیش از او در گوشه‏ى مسجد خفته بود. چون ساعتى از شب گذشت، سگ بر خود بجنبید، آن

ادامه مطلب »