توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون نماز با بیش از هزار و هشتصد موضوع، آموزش احکام و مسائل نماز به صورت فیلم و متن.
کتابخانه: متن صد و هشتاد و شش جلدکتاب و معرفی بیش از هزار و ششصد عنوان کتاب
نگارخانه: صدوهفتاد طرح گرافیکی و صدوشصت و پنج تصویر مستند پیرامون نماز
حکایت: چهل داستان به صورت گویا
آوا: بیش از بیست ساعت سخنرانی و سرود، قطعات صوتی مناجات و گنجینه کامل اذان، مجموعه اشعار نماز، فیلمهایی برگزیده از نمازهای جماعت بزرگان، چهل مسابقه و سرگرمی در سطوح مختلف
فریاد سکوت
زمان مطالعه: 2 دقیقه الهى! عارفى به ملایکه ات غبطه خورد که «الرحمن على العرش استوى (1)» و فرشتگان تو، در حسرت «قلوب المنکسرة (1)» مانده اند که تو به دلشکستگان نزدیکى. آیا براى این قلب که چندین سال است در آرزوى حضور مىتپد، تیشه ى عشقى مىفرستى که در نمازم آن را خُرد کند و مرا به معاشقه با تو فرا خوانَد؟ آن
تا رهایى
زمان مطالعه: < 1 دقیقه خدایا! مىدانم «گمنام بودن براى شهرت پرستان، دردآور است.» امّا مىخواهم، آن گاه که نماز مىخوانم، گمنامى شوم که همراه با تسبیح باد، به ستایشت مىپردازد و دل شکسته اش دریایى مىگردد، تا نهرهاى رحمت خاصّ تو را، در خود جاى دهد. الهى! این قفس درهم شکسته ى روحم را بپذیر و مرا عشق حضور، دِه. خدایا! مىخواهم آن گاه
زمزم نور
زمان مطالعه: 2 دقیقه من شیشه ى شکسته ى غبار گرفته اى بیش نیستم، آیینگى کار من نیست. خدایا! بر مدار عشقت طواف مىکنم. مىخواهم در تندباد عواصف، شرمنده ى لرزیدن خویش نباشم و در حسرت زمزمى از نور وجودت نمانم. خدایا! مىخواهم هر گاه که نماز مىخوانم، پرنده ى وجودم آزاد گردد و در سیّاره ى عشقت طواف کند. خدایا! آن گاه که
حضور یکرنگى
زمان مطالعه: 2 دقیقه خدایا! مىخواهم آن گاه که نماز مىخوانم، به موطنى رجعت کنم که از آن دور مانده ام و در طلبش در کوچه پس کوچه هاى بن بست، سرگردانم. مىخواهم آن گاه که نماز مىخوانم، به حقیقت تکبیرة الاحرام برسم. در رکوعم جلوه ى عظمت و در سجودم مقام فقر خویش را در برابر غناى مطلق تو بازیابم. خدایا! مىخواهم آن
نسیم رحمت
زمان مطالعه: 2 دقیقه الهى! شرمسارم که در نماز عشق تو، تا بلنداى آفتاب حضورت قد نکشیدم. اکنون هر گاه نماز مىخوانم، انگشت به دندان مىبرم و با پشتى خمیده، خون مىگریم. خدایا! هر گاه نماز مىخوانم، نسیم بىقرار وجودم، بذر عطر مقّدس یادت را تا دورها مىفشاند و من بر سجّاده ى خیس از آبشار دیدگانم با تو پیمان مىبندم؛ پیمانى که مرا
در سایه ى آفتاب
زمان مطالعه: 2 دقیقه آن گاه که نماز مىخوانم، از منتهاى آرزوى خویش، زیستن در رنج را خواهان مىشوم؛ که «رنج، آوردگاهى است که جوهر وجود انسان را از غیر او جدا مىکند.» (1). آن گاه که نماز مىخوانم، قلب خسته ام حریم خلوت تو مىگردد و چشمان بىفروغم، به سوى کَرَم تو، دوخته مىشود. مست میکده ات مىگردم و خمار ساغر مىزدگان تو