جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

شناخت‌نامه: پژوهشی جامع پیرامون نماز با بیش از هزار و هشتصد موضوع، آموزش احکام و مسائل نماز به صورت فیلم و متن.

کتابخانه: متن صد و هشتاد و شش جلد‌کتاب و معرفی بیش از هزار و ششصد عنوان کتاب

نگارخانه: صد‌و‌هفتاد طرح گرافیکی و صد‌و‌شصت و پنج تصویر مستند پیرامون نماز

حکایت: چهل داستان به صورت گویا

آوا: بیش از بیست ساعت سخنرانی و سرود، قطعات صوتی مناجات و گنجینه کامل اذان، مجموعه اشعار نماز، فیلم‌هایی برگزیده از نمازهای جماعت بزرگان، چهل مسابقه و سرگرمی در سطوح مختلف

محافظت

زمان مطالعه: 2 دقیقه باز هم رحمانیت و رحیمیت از توست و خواهش و تمنا از من، درخواست اراده‏اى بهر محافظت. تو بگو از این همه دام، بى یارى تو چگونه جان سالم به در برم و از این همه رنگارنگى‏هاى دنیا چگونه رنگ نگیرم؟ مى‏ترسم او که سال‏ها فرمانبردارى تو را کرد و در اثر خوددارى از یک سجده، طوق نافرمانى بر گردنش

ادامه مطلب »

حضور قلب (4)

زمان مطالعه: 2 دقیقه باز هم با قلب آمده‏ام، قلبم را آورده‏ام که به آن نور بپاشى، آورده‏ام که در آن شقایق بکارى، آورده‏ام که توانش بخشى، قلب خویش را پیش رویت گذارده‏ام، نگاهى بینداز و ببین تا چه حد دوستت دارد، نظرى افکن و ببین چقدر به تو نظر دارد. اگر کم بود بمیرانش، بمیران که سزاوار است به مردن. گفتى در عبادتم

ادامه مطلب »

عدم انانیت

زمان مطالعه: 2 دقیقه گودالى مى‏خواهد این خودخواهى که دفنش کنم در آن و به رویش خاک فراموشى بریزم. دست‏هاى اراده را مى‏طلبد حفر این گودال و من آنها را از تو مى‏خواهم. براى جهاد افضل نیرو را از پایگاه قدرت تو مى‏خواهم. براى رهایى از خویش مى‏خواهم قصد کنم، قصد قربت تو، از خود دور شوم و به تو نزدیک، از خود بیزار

ادامه مطلب »

نشاط در عبادت

زمان مطالعه: 2 دقیقه لحظه‏ى دیدار من با تو که مى‏رسد یاد: لو علم المدبرون کیف اشتیاقى بهم لماتوا شوقا، (1)، نباید شعله بر جان کشد؟! دلم تنگ مى‏شود، قلبم مى‏گیرد، به یاد محرومیت از عشقت. تو مشتاقى به من؟ دوستم دارى؟ به من مهر مى‏ورزى؟ نازنین! من هم به تو مشتاقم لیکن در این نفرین شده خاک، اسیرم، مفلوکم. نجاتم ده که از

ادامه مطلب »

پراکندگى خیال

زمان مطالعه: < 1 دقیقه یا الهى… لأى الأمور الیک أشکو و لما منها أضج و أبکى. براى کدام بیچارگى و گرفتارى‏ام نزد تو شکایت کنم؟ براى **سجده‏ى دل یا قلب نمازگزار، ص: 45@ خودخواهى؟ تکبر؟ نفس پرستى؟ غیبت و تهمت؟ یا پراکندگى خیال؟ زجرهایى که مى‏کشم همان‏ها هستند که تا مرز نابودى مى‏کشاندم. اگر ما و اشک، آشنایى دیرینیم، مسبب این آشنایى غربت با

ادامه مطلب »

خوف و رجاء

زمان مطالعه: 2 دقیقه گوشه‏هاى عزلت، مرا به یاد دارند و اشک‏هایم را نیز. ترس و وحشت دلم را مى‏شناسند و وجودم را نیز. خاک‏ها پیشانى‏ام را لمس کرده‏اند و در و دیوار، صداى هاى‏هاى گریه‏هایم را شنیده‏اند. جان من تا دم دروازه‏ى لب‏هایم رسیده و قطره‏هاى سرشکم روى گونه‏هایم چکیده، پیچیده‏ام بر خویش، چون بید **سجده‏ى دل یا قلب نمازگزار، ص: 46@ لرزیده‏ام

ادامه مطلب »