جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

شناخت‌نامه: پژوهشی جامع پیرامون نماز با بیش از هزار و هشتصد موضوع، آموزش احکام و مسائل نماز به صورت فیلم و متن.

کتابخانه: متن صد و هشتاد و شش جلد‌کتاب و معرفی بیش از هزار و ششصد عنوان کتاب

نگارخانه: صد‌و‌هفتاد طرح گرافیکی و صد‌و‌شصت و پنج تصویر مستند پیرامون نماز

حکایت: چهل داستان به صورت گویا

آوا: بیش از بیست ساعت سخنرانی و سرود، قطعات صوتی مناجات و گنجینه کامل اذان، مجموعه اشعار نماز، فیلم‌هایی برگزیده از نمازهای جماعت بزرگان، چهل مسابقه و سرگرمی در سطوح مختلف

گلبانگ اذان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه برخیز بهنگام که هنگام نماز است صبح است و درِ رحمت حق برهمه باز است گلبانگ اذان بشنو از خانه ی الله آواى فرشته ست که در راز و نیاز است از قلّه ی سرگشتگى خویش فرود آى! سر نه به سر سجده که معراجِ نماز است کوتاه کن این قصّه و از رنگ تعلق بگریز و مگو راه به

ادامه مطلب »

اذان (8)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه سپیدى با سیاهى در هم آمیخت ز جانم رخوت دیرینه بگریخت مؤذن بانگ زد: «الله اکبر» مرا از خواب سنگینى برانگیخت!

ادامه مطلب »

الله اکبر (4)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکى از آب و نان مى‏گفت یکسر یکى مى‏گفت آزادى است بهتر ز جنگ مدعّى ها، خلق حیران مؤذن بانگ زد: «الله اکبر»! «محمدرضا سهرابى‏نژاد (م. پاییز)» **سرچشمه امید، ص: 34@

ادامه مطلب »

نماز (38)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه ستاره خفت و شباویز خفت و شبرو خفت منم که شب همه شب بى‏قرار خویشتنم سپیده سر زد و گلبانگ زد، خروس ز بام سحر به پنجره، انگشت مى‏زند که منم به نازِ دستِ نوازشگرِ نسیم سحر گشود دیده ی شب آرمیدگان از خواب دمید سبزه ی صبح و گل ستیغ شکفت نشست از بر پیروزه، توده ی سیماب گذشت

ادامه مطلب »

نماز ظهر عاشورا (3)

زمان مطالعه: 2 دقیقه آفتاب گرم بر پهناى دشت نیزه هاى داغ آتش مى‏نشاند دشت سوزان هم به چشم آسمان پشته هاى خاک خونین مى‏فشاند اصطکاک سنگ و سمّ اسبها صاعقه در صاعقه مى‏آفرید از فرودِ تیغ ها بر خوُدها رعد و برقى سخت مى‏آمد پدید در دو صف رزم‏آوران سخت سر نیزه بر کف، تیزتک مى‏تاختند گَرْمپوُ، تازان، رجزخوان، بى‏امان ماهرانه تیر مى‏انداختند

ادامه مطلب »

مرغ شیدا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه به روی شاخه بلبل می سراید دل از گلهای زیبا می رباید گهی در پای گل می نالد از دل کهی در آسمان پر می گشاید چو می خواند سرور شادمانی غم از سیمای گلشن می زداید گلستان را به آواز خوش خویش سحر بزم نکیسا می نماید به یاران گفتم این خنیاگر باغ چرا مستانه نغمه می سراید؟ بگفتا

ادامه مطلب »